نامه به یادگار مانده از شهید «عبدالله اردستانی رستمی» را در سالروز وصالش می خوانید؛
باری برادرم نور چشم و یار وفا دارم یار قلبم من باید با شما بی رو در باشم و اکنون که روز بنی اسد روز چهارشنبه بیست و ششم مهر 62 می باشد برای عملیات به خاک عراق هستیم و در نزدیکی های پنجوین هستیم با دوستان و برادر جان از نوشتن نامه که در قلب دشمن هستیم به سختی می شود. گفت من با همین یک نامه می خواهم که شما همه از کوچک و بزرگ از دوست و غیر دوست و از پدر و مادر و عمو عمه دایی و آن دوستم که چند روز دیگر خدمتش تمام می شود.
از قلب دشمن نامه می نویسم...

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید عبدالله اردستانی رستمی/ بیست و نهم بهمن 1341، در روستای معین آباد از توابع شهرستان ورامین به دنیا آمد. پدرش حیدر، کشاورزی می کرد و مادرش قدسی خانم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. خیاط و کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر 1362، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

نامه به یادگار مانده از شهید «عبدالله اردستانی رستمی» را در سالروز وصالش می خوانید؛

از قلب دشمن نامه می نویسم...

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدای هستی بخش که به ما این همه نعمتهای فراوان بخشیده است حضور محترم برادر عزیزم جناب آقای حسن اردستانی بعد از عرض سلام سلامتی شما و اقدس خانم را از خدای بزرگ خواهانم و امیدوارم که برادر جان از دیر فرستادن نامه از دست من ناراحت نشده باشی.

باری برادر جان از قول من سلام به خانواده خود آقای محمد شیرازی و سلام خیلی بلند به خواهرم که برای من زحمات زیادی کشیده اند و سلام به لیلا و حسین و یدالله برسان و از تمامی خوانواده من هم سلام برسان و هم از نگرانی بگو بیرون بیاید.

از قلب دشمن نامه می نویسم...

باری برادرم نور چشم و یار وفا دارم یار قلبم من باید با شما بی رو در باشم و اکنون که روز بنی اسد روز چهارشنبه بیست و ششم مهر 62 می باشد برای عملیات به خاک عراق هستیم و در نزدیکی های پنجوین هستیم با دوستان و برادر جان از نوشتن نامه که در قلب دشمن هستیم به سختی می شود. گفت من با همین یک نامه می خواهم که شما همه از کوچک و بزرگ از دوست و غیر دوست و از پدر و مادر و عمو عمه دایی و آن دوستم که چند روز دیگر خدمتش تمام می شود.

و به امید خدا می آید اما برادر جان شما را قسم می دهم که شما را به همین عزای حسین و شما را قسم می دهم که به همین روزهای عزیز از قول من حتماً حتماً خداحافظی از قول من فوریت طلبی کنی و چون من آمدن معلوم نیست کی بیایم و شاید هم نیامدم بحر حال از جای من از همه خداحافظی فرماید.

متشکرم و برادر جان من اگر برگشتم که برگشتم اگر نیامدم من خودم می دانم که از دین دنیا نیکی برای خودم جای نگذاشتم اما شما را به خدا قسم برای من زیاد گریه نکنید که باعث می شود من عزاب زیادتر شود.

و من در همین جا با همه شما خداحافظی می کنم از شما می خواهم که آن نامه که می آید وصیت من است آن وصیت من را بدهید به کمال چون نمی خواهم در خانواده خودتان باشد و به کمال بگوید بیاید این وصیت نامه عبدالله اردستانی را شما بیاید ببرید و در خانه خودتان نگهداری کنید.

از قلب دشمن نامه می نویسم...

من دیگر وقت عزیز شما را نمی گیرم و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم ناگفته نماند همهد مقداری که فکر کردم خرج من کنید/ خداحافظ خداحافظ 27/7/62 / عبداله اردستانی

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده