ابتدا سازمان هاي کمونيستي مرا جذب کردند. بعد از مدت کوتاهي فهميدم که راه ديگري دارند و براي فريبم چند نفر از آنها خود را مسلمان جا زده اند‌، توسط پليس فاشيست کانادا دستگیر و بعد ما را به زندان بردند.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، "ساواک از فعاليت هاي سياسي و ضد رژيم محمد درآمريکا آگاه بود. مامورين امنيتي ابتـدا سکوت کردند . ولي وقتي فعاليتش را گسترش داد، يک روز ساواک مرا احضار کرد و گفت: « بهتر است به پسرت پيغام بدهي از اين فعاليت ها دست بردارد . در غير اين صورت، براي خودش و براي شما عاقبت خوبي نخواهد داشت.» محمد وقتي از جريان مطلع شد، طي نامه اي براي يکي از دوستانش نوشت: « به خانواده‌ي من خبر دهيد که چنين حرکاتي پوچ و بي معني است و خطري براي من يا خودشان پيش نمي‌آيد » 

***در نامه اي که براي يکي از دوستانش نوشته، از فعاليت هاي خود در کانادا ياد کرده است:
«ابتدا سازمان هاي کمونيستي مرا جذب کردند. بعد از مدت کوتاهي فهميدم که راه ديگري دارند و براي فريبم چند نفر از آنها خود را مسلمان جا زده اند‌. بعد از يک ماه با سازمان دانشجويان مسلمان ايراني واحد مونترال آشنا شدم و مشتاقانه به اين سازمان پيوستم و در برنامه ها و تظاهرات آنها شرکت کردم تا اينکه در جريان واقعه‌ي چهلم تبريز در يک کار دفاعي تبليغاتي شب هنگام وقتي که از طرف اين واحد سازمان ، گروهي براي سومين بار با رنگ و وسايل ديگر مشغول نوشتن شعارهاي فارسي _ انگليسي و فرانسوي روي شيشه هاي مرکز جاسوسي ايران (‌سفارت خانه شاهنشاهي ايران در مونترال ) بودند، به محاصره‌ي پليس فاشيست کانادا در آمدند. من هم جزء يکي از همين افراد بودم. بعد ما را به زندان بردند.
اين کار تبليغاتي خيلي موثر بود و تلويزيون مونترال آن را در برنامه‌ي اخبار خود پخش کرد و از جو خفقان در ايران صحبت کرد و تظاهرات ما را هم که با شعارها و عکس‌هاي (حضرت) آيت الله خميني (ره) بود، نشان داد. خلاصه بعد از آزادي قرار شد که چهل روز بعد دادگاهمان تشکيل شود که 90 درصد احتمال مي رفت ما را به ايران بفرستند و تحويل ساواک بدهند. بالاخره با ياري سازمان دانشجويان مسلمان و وکلاي شان جريان موقتاً رفع شد و قبل از آنکه پليس و ماموران ضد امنيتي اينجا که با رژيم ايران هم  پياله هستند به سراغم بيايند، موفق شدم از مرز کانادا بگذرم و به آمريکا بيايم.» 

***در تاريخ 25/5/57 در اوج مبارزات مردم ايران عليه رژيم شاهنشاهي، محمد طائي در نامه اي خطاب به يکي از دوستانش مي‌نويسد :« دلم مي خواست که ايران بودم .قبلا همه چيز مرده بود. همه مرده بودند و من به اصطلاح خودم از سرزمين اموات خارج شدم .در واقع همينطور بود، ولي حالا همه چيز جان گرفته،  به ياري خداوند متعال و همت و کوشش روحانيت مترقي به رهبري حضرت آيت الله خميني(ره) و همبستگي و پشتيباني مردم . البته دوست عزيز تو خودت مي‌داني که اين تازه اول کار است. ما بايد مدت زيادي را در مشقت وسختي به سر ببريم و راحتي ها را از خود دور کنيم تا اينکه به ياري خداوند بتوانيم پيروز شويم .هر چه بيشتر تلاش کنيم، موفقيت زودتر نصيب مي شود‌. به هر صورت نا اميدي هاي زندگي را از خودت دور کن و تلاش کن که آگاهي خودت را از مسائل بالا ببري . من از درس خواندن خسته شده‌ام و اصلا نمي دانم چه کنم و ماندن خود را جز اتلاف وقت چيز ديگري نمي دانم».

از عضویت در سازمان های کمونیستی تا زندان های کانادا
منبع: کتاب افطار سرخ
شهید محمد طایی در سال 1333 در  کرمان به دنیا آمد. وی پس از اتمام سربازی در 15 مهرماه 1356 راهی کانادا و در کانادا مشغول فراگیری زبان شد.در 22 بهمن 57 وارد ایران شد به کرمان مراجعت نمود. پس از ورود به کرمان وارد سپاه پاسداران گردید و در قسمت روابط عمومی مشغول به کار گردید درتاریخ 13 آذر 1359 در مهاباد به شهادت رسید.

پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده