به مناسبت سالروز آغاز عملیات بیت المقدس منتشر می شود؛
شما چطور دو خاکریز به دست شماست و شما در محاصره کامل هستید این چه جور گزارشی است چطور شما دو خاکریز دست شماست و شما در محاصره هستید این چطور ممکن است؟!
به گزارش نوید شاهد از کرمان، رزمندگان تیپ 41 ثارالله در عملیات بیت‌المقدس از کانال فرسیه، محمدخشن، سید جابر در منطقه عمومی حمیدیه تا منطقه جفیر و از نوار مرزی کوشک گرفته تا شلمچه حماسه‌های بسیاری خلق کردند که در تاریخ دفاع مقدس ثبت و ضبط شده است.

در عملیات بیت‌المقدس دو تیپ از ارتش عراق در دو جناج تیپ 41 ثارالله وارد عمل شدند که هیچ‌کدام موفق نشدند به اهداف خود دست یابند و این در حالی بود که تیپ 41 ثارالله به اهداف خود که انهدام نیروهای دو لشکر حزب بعث، تسهیل محاصره و آزادسازی خرمشهر بود، دست یافت.

مکالمات بی سیم قرارگاه مشترک تیپ ثارالله و تیپ ذوالفقار ارتش

به مناسبت سالروز آغاز عملیات بیت المقدس، مکالمات بی سیم قرارگاه مشترک تیپ ثارالله و تیپ ذوالفقار ارتش اولین لحظات عملیات بیت المقدس را با هم می خوانیم:

کلیه برادران روزنامه ها را بگذارند جلوشون، کلیه برادران؛ روزنامه ها (دفترچه رمز) را بگذارند جلوشون
/سعید ، سعید
/امیر ، امیر ، امیر
/قدیر ، قدیر ، قدیر ، قدیر 
/به گوشم
/قدیر جان مگر من نگفتم به گوش باش. من الان چقدر دارم صدایت می کنم نگاه کن قدیر جان ما دیگه با رمز صحبت می کنیم روزنامه ات را بگذار جلویت ، روزنامه ات را بگذار جلویت تا برایت مفهوم باشه.
/قدیر به گوشم
/امیر به گوشم
کلیه واحدها به گوش باشند: بسم الله القاصم الجبارین، یا علی
/امیر شنید
به کلیه واحدها از راشد به کلیه واحدها، از راشد بسم الله الرّحمن الرّحیم یا علی ، یا علی – 
/قدیر به گوشم 
/قاسم ، قاسم
/قاسم  به گوشم
/قاسم جان پیام را گرفتی؟
/بله گرفتم
/برادران پیام را گرفتند؟
/بله ، بله امیر شنید
/خود صادق بگو صحبت کند خود صادق
/جواد ، جواد -  جواد  ، جواد
/صادق من قاسم هستم. گوش کن این سعیدی(بهرام سعیدی) را وضعیتش را بپرس به من بگو ببینم چه کار کرده؟
/سعید ، سعید برخورد کرده به میدان مین
/خوب چه کار کرده؟
گفتم که بکشد به طرف پایین به سر عصا رسیده به 200 متری سر عصا. بهش گفتم بکش پایین به طرف خاکریزها بعد از اونجا داخل بشو.
/ببین اگر که اونجا درگیر شده بگو بزند به همون سر عصا، اگر نشده بگو بکشد جلو بزند به سر عصا سمت چپ، مفهوم شد؟
 آمد برود پایین گفت که من شناسایی ندارم گفتم دیگه از شناسایی گذشته بکش به طرف پایین بروداخل عصا روی عصا 
/خیلی خوب مفهوم شد.
/خوشی جان بکش سمت راست(علی اکبر خوشی فرمانده گردان)، بکش سمت راست اون عمق ات را هم نگاه کن و عمق را هم بزن. بکش به طرف سمت راست
/شنیدم، شنیدم الان یکی رد شده (گروهان یکم عبور کرده) دومی هم دارد  رد می شود که ما بکشیم سمت راست.
/خدا اجرت بدهد موفق باشید.
/التماس دعا مخصوص
/راشد ............. هستم به گوشم
برادر من سمت راست اونجا که سعیدی عمل می کند تیربارها از کار افتادند دشمن دارد فرار می کند بگو تعقیبش کند سمت چپ، سمت چپ شما چه کار کردید؟
سمت چپ فعلا بچه ها درگیر هستند، درگیر شدند بچه ها
/خاکریز را شکستید یا نه؟
/هنوز نه، هنوز نه نشده.
برادر من گوش کن  بگو برادران .......... بزنند به خاکریز.
/شنیدم اطاعت می شه.
/صادق، صادق ، صادق، نادر
/نادر ، صادق به گوشم 
عزیز گوش کن سمت چپ شما کوهه رفت گرفت، دارد  می آید به طرف شما. بشکنید خاکریز را
بله ما سمت چپ بچه هامون تقریبا موفق هستند، در حال پاک سازی هستند. بچه ها در سمت راست درگیرند شنیدی به گوشم.
/باشه سمت راست هم بگو برادران تیربارها از کار افتادند بزنید به خاک ریز دشمن تمامش کنید.
/شنیدم ، 
/نادر صدای من را شنیدی؛ جواب بده به گوشم
/صادق جان ضمن اینکه به گوشم، خواهش می کنم فقط بگو نادر از صادق تمام است دیگه /به گوشم ما خاکریز را گرفتیم رد شدیم ما داخل خاکریز را گرفتیم.
الله اکبر ، الله اکبر درود به شرفت. پس خاکریز در تمام نقاط شکسته شده عصا را هم بشکنید و به ما پیغام بدهد که تکلیف عصا چی شد، متشکرم به گوشم تمام.
/آقا یک صلواتی تکبیری بفرستید (صلوات)
/قاسم به گوشم، قاسم به گوشم
/ خوشی جان چرا جواب ما را نمی دهی؟ خوشی چه کار کردی برادر من؟
پاک سازی کردیم داریم می رویم در عمق. زدیم اول خاکریز دشمن. الان می خواهیم نفوذ کنیم به داخل.
/خدا اجرت بدهد. بکش به طرف سمت راست؛ خوشی خدا خیرت بدهد، خوشی تو امید اسلامی، خدا اجرت بدهد. التماس دعا
/نادر، نادر من صادق هستم خاکریزهای مقدم دشمن شکسته، داریم می رویم به طرف خاکریزهای دوم عصا، عصا در اون گوشه یک مقدار درگیر است.
/خدا اجرت بدهد سمت راستت هم عمل کرده دارد می رود در عمق، سمت چپت هم رفت در عمق. تو ادامه بده.سریع تر به بچه ها بگو بروند جلو.
بچه های ما دارند ادامه می دهند، بچه های ما دارند ادامه می دهند، الحمدا... پیروزی  نزدیک است. فقط سعید هنوز درگیر است. 
/موفق باشید انشاءا... ، انشاءا... پیروزی با ما است.
/انشاءا... اصل آن است که شما از آن خاکریز که شکستید بروید جلو، این قسمت مهم نیست،بگذار بماند اینها همه تثبیت می شوند.
ما داریم این خاکریز را ادامه می دهیم به خاکریز دومی برسیم انشاءا...
/خدا اجرتون بدهد آقا موفق باشید.
/متشکرم
/صادق، صادق
/جواد جان شنیدی
/الله اکبر – الله اکبر – خمینی رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه.
/خوشی جان این الله اکبر را بدرقه راهت کن خدا اجرت بدهد، خدا اجرت بدهد. بکش به سمت راست.
/التماس دعا دارم می روم جلو فعلا خداحافظ
/خدا اجرت بدهد موفق باشی.
/به خوشی بگو بچه هایت اگر خاکریز دوم را شکستند نگذار بروند در عمق، در عمق نروند تحکیم هدف کنند روی خاکریز دوم و خاکریز دوم را پاکسازی کنند و در عمق فعلا نروند جلو تا همجوارت بیاید جلوتر.
/چشم بهش می گم.
/نادر خاکریز دوم توسط صادق سقوط کرد الان بچه ها ....
/الله اکبر – الله اکبر - الله اکبر خمینی رهبر
/نادر ، نادر صدای من را شنیدی جواب بده
/صادق ، صادق من نادر هستم به گوشم
بسیار خوب ما این طرف هم 
/طوفان نادر
/نادر ، نادر طوفان
/طوفان سمت چپی آتش می خواهد، مجددا آتش می خواهد و خاکریز دوم می گه که از اون قورباغه هایی (تانک های دشمن) که دارند همه شون 
/پشت خاکریز دوم هستند به گوشم
/سمت چپ خاکریز دوم؟
/فشار زیاد هست نزدیکند ...هم به درد ما              نمی خورد بچه ها دارند تا آخرین توان مبارزه می کنند ولی نمی شه.شنیدی به گوشم. 
/ این چه آخرین توانی است که نمی شه ؟!شما عزیز من اونجا توی خط تو خاکریز هستید و باید ابتکار به دست شما باشد. اون دارد می آید جلو. شما باید نگذارید بیاید. پس چه کار دارید           می کنید، می گویید نمی شه؟!
/شنیدم قورباغه هایش هستند که دارند جلو       می آیند این قورباغه هایش هستند.
/قورباغه هایش را ول کنید بیایند جلو من تضمین می کنم قورباغه ها را ول کنید بیایند جلو. هیچ کاری برای شما نمی تواند بکند، اگر جلو بیاید راحت ما می زنیم. اون می خواهد شما را تحریک کند و تهدید کند و شما را از خاکریز بیرون کند. ول کنید جلو نمی آید مطمئن باشید جلو         نمی آید. اگر یک خورده جلو آمد به من بگویید که آتش بریزیم. جلو نخواهد آمد. با اطمینان می گم بچه ها بگویید روحیه شان را قوی کنند وایستند توی خاکریز، تمام
شنیدم، تمام
/چشم های ما( نیروهای شناسایی) با بی سیم چی هاشون محاصره هستند. محمدی گفت شما چی پیشنهاد می کنید چه کار می کنید؟
/کی گفت آنها در محاصره اند، کی چنین حرفی زد؟
/خودشون، خودشون اطلاع دادند.
/خوب سعی کنند همین الان، سعی کنند موقعیت را بشناسند خودشون را توجیه کنند تا تاریکی هوا خود را برسونند به یگان های خودی با    وسیله هایی که رفتند خودشون را برسونند به یگان های خودی، تمام
نادر ، نادر
/نادر به گوشم
/نادر جان الان ما محاصره کامل هستیم، شنیدی؟ به گوشم.
/شمایی صحبت می کنی؟
/بله من خودم هستم. شنیدی به گوشم. کاش شما اینجا بودی و می دیدی من نمی خواهم من خودم وایستادم و تیراندازی می کنم، شنیدی؟ به گوشم
/شما چطور دو خاکریز به دست شماست و شما در محاصره کامل هستید این چه جور گزارشی است چطور شما دو خاکریز دست شماست و شما در محاصره هستید این چطور ممکن است؟!
/یک خاکریز هست، فقط یک  خاکریز هست ،فقط یک خاکریز هست
/شما در خاکریز جلویی هستی یکم یا دوم؟
/ما در خاکریز یکم هستیم الان فشار روی ما زیاد است، فشار خیلی، حتی اون برادر بسیج زخمی شد و معاونش هم. دیگه خودتون باید تصمیم بگیرید ما نمی توانیم دیگه وایسیم
/به گوشم، به گوشم
/نادر ، هاتف به گوشم 
/هاتف اونجا بچه ها را باید سازمان بدهی در خط سازمان بدهی با سلاح های ضد زرهی کافی.  به بچه ها بگو مهماتشون را بی خودی مصرف نکنند. منتظر باشند برای شکار تانک و نابودی دشمن.
/شنیدم، شنیدم ولی با تمام این احوال ما باز هم مقاومت می کنیم.
/تا آخرین نفس باید در آنجا مقاومت کرد. دفاع کرد و راه برگشتی هم نیست، تمام.کمک و آتش می خواهی، آتش درخواست کنید و کمک می خواهی نفر کمک بفرستم تمام 
/شنیدم، تمام
/من طوفان هستم، من طوفان هستم عرض کردم از بچه هاتون که اونجا هستند چه خبر دارید از بچه ها من قطع تماس هستم. بچه های شما همان طوری که افسر شما اینجا گفته درست است و آتش دشمن هم شدید است و بچه ها ایستادند و دارند پایداری می کنند
/نادر، نادر
/از داخل خود خط دارند تماس می گیرند تانک ها دارند فرار می کنند نفراتشون هم دارند فرار می کنند به بچه ها روحیه بدهید الان بفرستید که حرکت کنند بروند خط اونجا توش مستقر شوند
/الو ما کجا هستیم. من الان با بی سیم چی خوشی دارم صحبت می کنم. خودش موج انفجار گرفته نمی تواند صحبت کند. بله اون ها را منتقل کنید. خلاصه خودتون بروید اون هایی که، بچه هایی که مجروح هستند با بچه های پشتیبابی منتقل کنید به خارج. 
/الو من خودم از همه بدترم.
/الان بچه های حمید جلو هستند و حمید اینها هم رحیمی و حمید هم دارند می آیند و موقعیتی که بچه ها به ما گزارش کردند خیلی خوب بود.
/الو
/اینجا که رسیدی با حمید هماهنگی کن حمید سمت چپت منتظر است تا اون پشت سری ات می آید اگر بنا شد تو کاری کنی انجام بده.
/مفهوم شد؟ من الان لب پیچم، من الان به پیچ رسیدم می خواهم وارد کانال شوم مفهوم شد.
/هر چه سریعتر خودت را برسون به حمید
/الان حمید جلویم است، الان حمید جلویم است. باشه، باشه
/بسم ا... الرّحمن الرّحیم   یا علی یا علی
/شنیدم 
/به گوشم
/تهامی،  تهامی،  تهامی،  قاسم(تماس با محمد تهامی فرمانده گردان)
/به گوشم
/خود تهامی بگو صحبت کند خود تهامی
/باشه
/قاسم، تهامی به گوشم
/تهامی گوش کن، برای گرفتن انتقام خون شهیدان و به ثمر رسیدن حکومت اسلامی، بسم الله الرحمن الرحیم ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم یا علی
/مفهوم شد ، مفهوم شد
/از زیر سنگرها چون که نزدیک ما هستند ، چون  نزدیک ما هستند. زیر سنگرها اول با نارنجک برویم بندازیم توی سنگرها بعد یک دفعه، یک دفعه با تکبیر گویی بلند حرکت می کنیم، خوب شد؟
/از تاریکی استفاده کن می خواهم انشاءا... اون خونسردی اون قهرمانی های ...... را انشاءا... زنده کنی.
/ ای بابا ما همچنین لیاقتی نداریم این حرفها را هم نزن همچنین چیزی نیستم، قدرت خدا، هر چی خدا خواست، همون می شه، مفهوم شد
/حمید چریک منتظر است خلاصه (حمید ایرانمنش معروف به حمید چریک که لحظاتی پس از این پیام به شهادت رسید)
/شهدا و مجروحین را هم با خودت بیاوری ها
من شهدا و مجروحین را تا جایی که توانستند، گفتم بیاورند ولی ......... تا جایی بتوانم می آورم 
/ باشه می گویم حتما این کار را انجام بدهند
/انشاءا... 
/سریع هم برگرد متوجه هستی؟
/بله ، بله
/قاسم به گوشم
/قاسم من رحیمی هستم ( عبدالحسین رحیمی مسئول عملیات تیپ ثارالله)بگو اینجا خمپاره اندازها خوب کار می کردند. بگو خمپاره اندازهای 120 متحد شوند، بنا کنند به کوبیدن. توپخانه تون هم کار بکند دیگه می خواهد چکار بکند؟
/ببین رحیمی کجا؟ تو همونجا هستی یک وضعیتی از اونجا به من بگو ببینم چه طور است وضعیت اونجا به جمشیدی (منصور جمشیدی مسئول اطلاعات تیپ ثارالله)گفتم بهت بگوید.
/باشه من الان سریع خمپاره اندازها را می آورم اونجا و بعد گروهان ادغامی که اومد اون جا، گروهان ادغامی از ارتش آمد اونجا، اون خط را می گیرد، این نیرو که الان پرت و پلا است اینقدر به این وضع است سر و صدا می دهد این را بکشش عقب.
/قاسم بچه ها خیلی زیر فشار هستند چکارشون بکنم؟
/گفتم رحیمی یک گروهان دارد می آید، یک گروهان دارد می آید، گروهان ادغامی اون نیرو را بکشید عقب این را بگذارید جایش.
/قاسم ......... باید طوری باشد که پشتیبانی آتش زیاد باشد.
/خیلی خوب می گوییم خمپاره ها را بیاورند. الان اون جا توی کانال پشت هست اونجا به کارشون می گذاریم. 
/کی دیگه؟ زود باشید 
/الان می گم
/مفهوم نبود
این برنامه من و حمید ، حمید چی شد
/چی می خواهد حمید؟ چی می خواهد؟
/حمید همه چی می خواهد ......... نصف جوجه ها از بین رفته، نصف جوجه ها از بین رفته، نصف دیگه اش هم نمی تواند کار کند، چکار کنیم؟
/خیلی خوب آقا اون قسمتی که هستند باید وایستند اونجا برادر من این چه حرفی است که داری می زنی الان دارند می آیند تقویتت می کنند.
/دارد آتش می ریزد.
/بگذار بریزد مگر غیر از این است که ما اومدیم شهید بشویم.
/می دونم، چرا بچه ها بیهوده نفله شوند!
/آقا جان این بیهوده نیست اگر بیهوده بود خودمون می کشیدیم عقب و یک کاری می کردیم. پس یک چیزی هست که اینقدر پافشاری می کنیم.
/اگر نیرو نرسد خوب می گیرند اینجا را فایده اش چیه ؟
/شما کی هستی تو؟! 
/برادر عزیز شما ببین ما مقاومت می کنیم شما برسون فوری نیرویت را، ما اینجا جلویشون را بگیریم.
/باشه ما نیرو داریم می فرستیم نیرو، الان توی راه دارد به طرف شما می آید.
/رحیمی اون جا است که، رحیمی خودش اون جا است.

پایان نوار ضبط شده در شب حمله بیت المقدس

پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده