چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۲
کتاب «مجید بربری» نوشته خانم کبری خدابخش دهقی از انتشارات دارخوین در نمایشگاه کتاب رونمایی شد.
پدر شهید قربانخانی: دست‌به‌خیربودن مجید او را نجات داد


به گزارش نویدشاهد به نقل از تسنیم، مراسم رونمایی کتاب «مجید بربری» با محوریت شهید قربانخانی، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این مراسم که با حضور خانواده شهید مجید قربانخانی برگزار شد، احمدی، مدیر انتشارات دارخوین، با اشاره به حیرت‌انگیزبودن فروش این کتاب گفت: خدا را شاکرم که توفیق میزبانی خانواده معزز شهید قربانخانی را داشتم. حقیقت این است که انتشارات ما در اصفهان است و شهید قربانخانی اهل یافت‌آباد تهران. خودمان هم نمی‌دانیم این کتاب چگونه سر از انتشارات ما درآورده است. فقط این موضوع مسلم است که ورود این کتاب به انتشارات ما، باعث رشد انتشارات بوده است. این یک اتفاق بی‌سابقه بوده که حدود چهارهزار نسخه از یک کتاب را تک‌فروشی کردیم.

در ادامه این برنامه، پدر شهید با تشکر از ناشر و نویسنده این کتاب افزود: مجید واقعاً شهید شاخصی است. سیستم کاری این شهید با تمام شهدا فرق دارد. به خاطر همین به این شهید «حر شهدای مدافع حرم» می‌گویند. مجید یک بچه دست و دلباز و باعاطفه بود. تمام حقوقش را خرج افراد ضعیف و نیازمند می‌کرد. خودم به مجید حسودی‌ام می‌شود که از کجا به کجا رسید. ما خوشبخت‌ترین آدم‌های کره زمین هستیم. یک پسر داشتم که به اهل بیت هدیه کردم. اگر ده پسر هم داشتم، این کار را می‌کردم.

وی ادامه داد: مجید عاقبت‌به‌خیر شد. هر پدر و مادری آرزوی عاقبت‌به‌خیری فرزند خود را دارد. به نظرم نان حلال و شیر مادر در تربیت و عاقبت‌به‌خیری فرزند موثر است. من معتقدم که دست‌به‌خیربودن مجید او را نجات داد. من به مجید افتخار می‌کنم و به او می‌نازم. الان هم مجید من را رها نکرده است. خوش‌به‌حال مجید که ره صدساله را یک‌شبه طی کرد. به تیپ مجید همه چیز می‌آمد به جز شهادت. این عنایت ویژه اهل‌بیت به مجید بود.

در ادامه این نشست مادر شهید قربانخانی هم ضمن ابراز تشکر و قدردانی از عوامل تهیه و تدوین کتاب گفت: داداش مجید همه چیز من بود. مجید بدون خداحافظی به سوریه رفت و حسرت خداحافظی ازش به دل من مانده بود و باور نمی‌کردم این‌طوری برگردد. در این سه سال منتظر بودم که برگردد. برای یک مادر خیلی سخت است که با استخوان‌های سوخته فرزندش مواجه شود. مجید حضرت زهرا را در خواب دیده بود و حضرت به او گفته بود مهمان خودم هستی. دوستان مجید به من گفتند که پهلوی مجید تیر خورده. من وقتی مجید را دیدم، یک لحظه مجید را فراموش کردم و یاد حضرت زهرا افتادم که مثل ایشان پهلویش ضربه خورده و سوخته بود. من بعد از دیدن مجید فهمیدم شهادت چقدر می‌تواند زیبا باشد.

وی گفت: یک روز در برنامه زنده‌ای بودم، از من پرسیدند چه از مجید می‌خواهی؟ گفتم هیچی، فقط می‌خواهم که برگردد و از زیر قرآن ردش کنم. من مجید را به حضرت علی‌اکبر هدیه کردم و در کربلا از امام حسین خواستم که مجید را در خواب ببینم. آقا امام حسین هم مجید را در روز تولد علی اکبر(ع) به من هدیه کرد و در روز ولادت حضرت رقیه تشییع شد.

 در پایان این مراسم کیک رونمایی کتاب «مجید بربری» توسط پدر و مادر این شهید بزرگوار بریده شد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده