جمعه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۰
نوید شاهد- غربتِ پاره ‌پاره‌ی قره‌باغ، غیرتِ مردهای تبریزی/ سروها ایستاده می ‌میرند آه عجب قصه‌ ی غم‌انگیزی


به شهید مقاومت قفقاز حاج واقف عبدالله‌یف

 
غربتِ پاره‌ پاره‌ی قره ‌باغ، غیرتِ مردهای تبریزی

سروها ایستاده می ‌میرند آه عجب قصه‌ ی غم ‌انگیزی

شوکران ‌نوشِ حبسِ هارونی، کشته‌ ی کرکسانِ صهیونی

ای درختی که پیشِ تو خم شد، کمرِ بادهای پاییزی

عشق یعنی به یار برگردی مثل سیبی به دار برگردی

با سری سبز و با زبانی سرخ مثل منصورها بیاویزی

با تو شاد است و بی ‌تو غمگین است رفقا! رسمِ عاشقی این است

این ‌که وقتِ قعود بنشینی این ‌که وقتِ قیام برخیزی

می ‌فروشند حوضِ کوثر را، می ‌فروشند «قلعه ‌دختر» را

مثل رودی غریب در قفقاز از غرورِ قبیله، لبریزی

مردمِ دیوخوی می‌ خواهند، زنِ آشفته‌ موی می‌ خواهند

غیرتِ مردها کجا رفته؟ آی حرفی، گلایه‌ای، چیزی

معجرِ پاره ‌پاره‌ی زینب، خولی و گوشواره‌ ی زینب ...

چارده قرن بعد در باکو، باز یک گوشه اشک می ‌ریزی

شاعر: آرش پور علیزاده
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده