چهارشنبه, ۰۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۲
نوید شاهد_ بهناز ضرابی زاده از دلایل نگارش کتاب گلستان یازدهم و نقش زنان در دفاع مقدس و سختی های این قشر در دوران هشت ساله دفاع مقدس می گوید.

به گزارش نوید شاهد همدان، بهناز ضرابی‌زاده روز گذشته در نشست معرفی کتاب "گلستان یازدهم" با اشاره به تجربیات خود از دوران جنگ و دفاع مقدس، درباره دلیل پرداختن به بانوان در این کتاب گفت: جنگ فقط در جبهه‌ها، خاکریزها و خط مقدم جبهه نبود، بلکه در خانه‌های ما نیز وجود داشت و در کنار رزمندگانی که در خطوط مقدم مجاهدت می‌کردند، سربازهایی هم داشتیم که در خانه‌ها می‌جنگیدند.

ضرابی زاده در این نشست درباره دلیل نگارش کتاب "گلستان یازدهم" با محوریت زنان و همسران شهدا، گفت: من خودم جنگ را از نزدیک تجربه کردم و دیده‌ام که جنگ فقط در جبهه‌ها، خاکریزها و خط مقدم جبهه نبود، بلکه در خانه‌های ما نیز وجود داشت. ما در کنار رزمندگانی که در خطوط مقدم مجاهدت می‌کردند، سربازهایی هم داشتیم که در خانه‌ها می‌جنگیدند که همان زنان، مادران و همسران شهدا بودند. این زنان شبانه روز درگیر جنگ بودند و چون همه این موارد را دیده بودم، علاقه داشتم که این نادیده‌ها را بازگو کنم و از آنها بنویسم.

ظرفیت بالای ادبیات برای ارائه ارزش‌های دفاع مقدس

این نویسنده مطرح حوزه ادبیات دفاع مقدس افزود: ما به تعداد افرادی که درگیر جنگ بوده‌اند، خاطره و روایت داریم. خوشبختانه در سال‌های اخیر نویسندگان بسیاری وارد این عرصه شدند و خاطرات خود از جنگ را می‌نویسند. قطعا ما هنوز هم می‌توانیم از جنگ و دفاع مقدس بنویسم، به خصوص که در حوزه داستان و رمان کمتر از حوزه خاطره‌نویسی کار کرده‌ایم و می‌توانیم از ظرفیت این قالب‌ها نیز استفاده کنیم.

وی در معرفی کتاب "گلستان یازدهم" عنوان کرد: کتاب گلستان یازدهم روایت قصه زندگی یک همسر شهید است که زندگی مشترک کوتاه یک سال و هشت ماه و خاطراتش با شهید را روایت می‌کند، در حقیقت گلستان یازدهم قصه دختر ۱۷ ساله‌ای است که در عنفوان جوانی می‌خواهد دین خودش را به کشور و مملکتش ادا کند. این دختر دوست دارد همچون رزمندگان به جنگ و جبهه برود اما نمی‌تواند، از همین رو به دنبال یک شریک زندگی است شریکی که جانانه جانش را وقف دفاع از وطن خود کرده است. دختر جوان با یک مرد بزرگ که نابغه جنگ است ازدواج می‌کند و در دوران کوتاه زندگی مشترک زندگیش به درک والای حقیقت زندگی و رسالت انسان از دنیا آمدن و زیستن را در می‌یابد.

ضرابی‌زاده افزود: اگرچه قصه این کتاب را می‌توان طور دیگری نقل کرد در این کتاب خاطرات برگشت به عقب زیادی درج شده، یکی از اتفاقات زیبا و طلایی این کتاب و به عبارت دیگر اوج داستان زمان مادر شدن خانم پناهی روا است به طوری که همزمان  با به دنیا آمدن فرزندش تمام خاطرات یک سال و هشت ماه زندگی مشترکش را روی تخت بیمارستان در ذهن تداعی می‌کند، درست همان زمان در تمام شهر این صدا طنین انداز می‌شود «پسر شهید علی چیت‌سازیان به دنیا آمد».

تاثیر تقریظ رهبری بر دیده شدن "گلستان یازدهم"

ضرابی‌زاده درباره افتخار مزین شدن کتاب "گلستان یازدهم" به تقریظ مقام معظم رهبری گفت: آدمی از تشویق و تحسین لذت می‌برد و انگیزه‌اش صد چندان می‌شود وقتی اثری را  برای عده‌ای از مخاطبان خلق می‌کنیم و دیده می‌شود احساس خیلی خوب و انبساط خاطر برای آدمی به ارمغان دارد. هنگامی که مقام معظم رهبری تقدیر و تقریظ بر اثری داشته باشند احساس رضایتمندی چند برابر می‌شود، اگرچه این حس و حال را نمی‌توانم با کلمات ادا کنم اما من نشانه‌های زیادی از این کتاب دیدم به طوری که زمان انتشار کتاب گلستان یازدهم دوست داشتم همه پای کار بیایند و به شهید چیت‌سازیان دین خودشان را ادا کنند.

وی افزود: روایت شده زمانی که شهید چیت‌سازیان به درجه رفیع شهادت نائل می‌آید در همدان قیامت به راه می‌افتد همه همدانی در مراسم تشییع و تدفین شهید شرکت کردند. به همین دلیل انتظار من هم همین بود که در مراسم رونمایی از کتاب "گلستان یازدهم" این چنین اتفاقی رخ دهد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد، به طوری که مهر ماه سال ۹۵ این کتاب منتشر شد و تا بهمن ماه هیچ اتفاقی رخ نداد. یادم هست که در دهه فجر به من اطلاع دادند مقام معظم رهبری کتاب گلستان یازدهم را مطالعه کردند و در مورد این کتاب یادداشتی نوشتند و قرار است در همدان از تقریظ مقام معظم رهبری رونمایی صورت گیرد.

این نویسنده درباره مشارکت ارگان‌های مختلف از مراسم رونمایی و تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب گفت: در مراسم رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری در حسینیه حضرت امام(ره) همه مردم و همه ادارات و سازمان‌ها پای کار بودند، از استانداری و شهرداری تا ارگان‌های مختلف بسیج شدند و برنامه با شکوهی به همراه رونمایی از کتاب و رونمایی از تقریظ صورت گرفت و من همانجا به بزرگی شهید علی چیت‌سازیان و بزرگی مردم ایمان آوردم در واقع این خون  پاک و مقدس شهید از خیلی چیزها دفاع می‌کند و آبروی ما و شهدا را می‌خرد.

آغاز نوشتن درباره شهید چیت‌سازیان

ضرابی‌زاده همچنین درباره دلیل پرداختن به زندگی شهید چیت‌سازیان در این کتاب توضیح داد: پیش از اینکه در مورد "حاج ستار ابراهیمی هژیر" در کتاب "دختر شینا" بنویسم شاخص‌ترین شهید استان همدان را از نوجوانی  شهید چیت‌سازیان می‌دانستم، همیشه شهید چیت‌سازیان را انسانی شجاع و جسور می‌پنداشتم، آرزو و علاقه شخصی من نوشتن از شهید سردار علی چیت‌سازیان بود مدام یک علامت سوال بزرگ در ذهن داشتم و دوست داشتم نسبت به زندگی این شهید گرانقدر بیشتر بدانم حتی آرزو می‌کردم پسر شهید چیت‌سازیان را ببینم.

وی افزود: در همان زمان یعنی پیش از اینکه دختر شینا را بنویسم، با خانم پناهی تماس گرفتم و ابزار علاقه کردم برای نوشتن زندگی و خاطرات ایشان، خانم پناهی‌روا گفت زندگی من و شهید خیلی کوتاه بود و خاطرات چندانی ندارم، خلاصه قسمت و روزی من برای نوشتن خاطرات شهید چیت‌سازیان در آن برهه زمانی نبود. اما پس از نوشتن دختر شینا سیل درخواست‌ها به سمت من سرازیر شد و من فکر می‌کردم باید قصه جدید را با زاویه دید تازه‌تر و متفاوت‌تری بنویسم و از شهدا خواستم تا واسطه شوند و اگر قرار است من چیزی بنویسم خود شهید به سمتم بیاید.

این نویسنده ادامه داد: چند روز بعد با بنده تماس گرفتند و گفتند مصاحبه‌ای صوتی از همسر شهید چیت‌سازیان داریم آن را کامل می‌کنید؟ و من دیگر پای تلفن چیزی نشنیدم، همان لحظه فکر می‌کردم شهیدی قرار است از او بنویسم شهید چیت‌سازیان است همان شهیدی که دوست داشتم در موردش بیشتر بدانم بدون هیچ اما و اگری پذیرفتم و آن فایل صوتی به دستم رسید، و با خانم پناهی‌روا هم ارتباط گرفتم و نویسندگی کتاب آغاز شد.

کنار گذاشتن روایت خطی در نگارش "گلستان یازدهم"

ضرابی‌زاده درباره نحوه نگارش این کتاب گفت: روایت زندگی شهید چیت‌سازیان را به سرعت نوشتم، چون خاطراتش کم و زمان کمتری برد، پس از نوشتن آن را خواندم، پس از هربار خواندن، از آن رضایت نداشتم، قصه خطی بود از کودکی و نوجوانی خانم پناهی‌روا تا شهادت سردار چیت‌سازیان، اما این اصل را برای خودم در نظر گرفتم که اگر قرار است پس از دختر شینا کتاب جدیدی بنویسم، اگر از آن بهتر نباشد، بدتر هم نباشد و همین مسأله باعث شد که قصه خطی را کنار بگذارم و درباره آن بیشتر فکر کنم، حدود ۶ – ۷ ماه به آن فکر می‌کردم و در نهایت به  نتیجه خوبی رسیدم که روال عادی را بشکنم بنابراین داستان را از شهادت شهید چیت‌سازیان آغاز کردم، پس از آن دیدم که همزمان با شهادت سردار فرزندش به دنیا آمده بود.

وی افزود: از همین رو نباید در نوشتن عجله کنیم، وقت و فرصت بدهیم و بهترین شروع را انتخاب کنیم چرا که اگر ابتدای داستان مخاطب را جذب نکند، آن را ادامه نخواهد داد و فکر می‌کنم با توجه به عکس‌العمل مخاطبان و افرادی که کتاب را خواندند تصمیم درستی گرفتم. می‌دانستم چقدر سخت است مادری که فرزندنش به دنیا آمده باشد و بیش از همه به همسر خود نیاز داشته باشد اما او نیست، بچه‌ای می‌خواهد به دنیا بیاید که پدر ندارد، بنابراین ما خیلی مدیون چنین انسان‌هایی هستیم و همه باید بدانند و چه بهتر که نقطه اوج داستان در ابتدای اثر بیاید.

این نویسنده حوزه ادبیات دفاع مقدس درباره دستاوردهای این کتاب و کسب جایزه بین‌المللی و نشان طلا اوراسیا گفت: خون پاک شهدا، آنچنان مقدس است که کارهای بزرگی انجام می‌دهند، شهدا بر حق بودند و هستند این کتاب به زبان روسی ترجمه شده و سال گذشته هم کتاب گلستان یازدهم توانست جایزه اتحادیه خلاقیت‌های ادبی روسیه را کسب کند. پیشتر کتاب‌هایی با موضوع اجتماعی نشان نقره اوراسیا را به خود اختصاص داده‌اند اما تنها کتاب حوزه ادبیات دفاع مقدس که نشان طلا را از آن خود کرده  کتاب گلستان یازدهم است. این شهدا هستند که ندای مظلومیتشان به همه دنیا می‌رسد و داستان زندگی آنها سینه به سینه نقل می‌شود.

وی ادامه داد: اوج درد قصه زمانی است که فرزند شهید چیت‌سازیان مقارن با چهلم پدر شهیدش به دنیا می‌آید، خانم پناهی‌روا از بیمارستان مرخص می‌شود و درست زمان مراجعه به منزلشان فرزند به دست اعلامیه شهید را به دیوار می‌بینند، با وجود این درد سنگین اما این پایش سست نمی‌شود و نمی‌لرزد. در ادامه باید بگویم نکته جالب توجه که در مقدمه هم به عنوان نشانه عجیبی به آن اشاره کردم همسایگی ما با منزل پدری شهید چیت‌سازیان است بنابراین برای نوشتن گلستان یازدهم  میز کارم را به جایی منتقل کردم تا پنجره اتاق شهید چیت‌سازیان و خانم پناهی‌روا که زندگی مشترکشان را در همان اتاق آغاز کردند را ببینم.

شیرینی مواجهه با خوانندگان کتاب "گلستان یازدهم"

ضرابی‌زاده درباره بازخوردهایی که از نگارش آثارش به خصوص این کتاب داشته گفت: من وقتی کتاب می‌نویسم، دیگر بهناز ضرابی زاده نیستم، بلکه زهرا پناهی‌روا و یا محمدی‌کنعان هستم حتی در کتاب ساجی نسرین باقرزاده شدم. در واقع تجربه یک زیست نیستم، تاکنون چهار بار زندگی کردم، با انسان‌ها بودم و تجربه‌های آنها را داشتم و امیدوارم که بتوانم روزی مانند این زنان بزرگ باشم و به مانند آنها تصمیمات بزرگ و سخت بگیرم، ناگفته نماند شنیدن خاطرات خانم پناهی‌روا به قدری جذاب و زیبا بود، هنوز خیلی وقت‌ها دلم تنگ می‌شود و کتاب را مجددا می‌خوانم.

این نویسنده افزود: عکس‌العمل‌های مردم برای من بسیار عجیب بود به طوری که دو سال پیش سفری با بازیگران، هنرمندان و ‌ چهره‌های معروف به جنوب کشور رفتیم در حین سفر مردم سرگرم عکس گرفتن با هنرمندان بودند. درحالی که اغلب نویسنده‌ها چهره‌های شناخته شده‌ای برای مردم نیستند اما در همین حین خانمی از اهالی جزیره ابوموسی دست فرزندانش را گرفته و می‌دوید و می‌گفت من شنیدم نویسنده کتاب دختر شینا آمده است در نهایت بنده را به او معرفی کردند.  برای من جالب بود که با چشم خویشتن دیدم مردم کشورم کتابخوان هستند با وجود اینکه می‌گویند کم کتاب می‌خوانند، دریغ و افسوس می‌خورم که کتاب دختر شینا همراهم نبود که به ایشان تقدیم کنم و یا عکس ایشان و یا شماره‌شان را نگرفتم.

وی درباره مشغله این روزهای خود نیز گفت: من همچنان مطالعه می‌کنم و می‌نویسم، در مدت زمان یک سال و چند ماهی که به کار اجرا وارد شدم، دو داستان برای کودکان به نگارش درآوردم یکی از آن‌ها در دست چاپ  و دیگری در حال ویرایش است، با وجود مشغله کاری همچنان مطالعه می‌کنم و کار شهدا را نیز در دست دارم  اما با سرعت سابق پیش نمی‌روم، مصاحبه‌ها را گرفتم، پیاده سازی انجام شده و در حال حاضر مشغول تدوین و نوشتن نهایی آن هستیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده