از مدرسه علمیه امام صادق(ع) تا جزیره ام الرصاص
دوشنبه, ۰۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۳۴
محمدحسین در آن شب سرد زمستان، اروند را شکافت و جزیرة ام الرصاص میدان سرنوشت شد و او تنهای تنها در کنار جسم پاک شهیدان جانانه جنگید و عاقبت به لقاء حق پیوست.
نوید شاهد کرمان، شهید «محمدحسین مختاری» پنجم دی1347، درشهرستان سیرجان دیده به جهان گشود. مخمد خسین سالهای کودکی را در دامان پر مهر پدر ومادری مهربان و با صفا. در سایه معنویت و در فضایی سرشار از نورانیت قرآن واهل بیت سپری کرد.
عشق به خدا و معصومین علیهم السلام از همان طفولیت با شیر مادر و نان حلالی که دسترنج پدر بود. ثمره بخشید .
سالهای دبستان و راهنمایی را در مدارس زادگاهش سیرجان با علاقه و تلاش غیر قابل وصفی گذراند، به گونه ای که همواره بعنوان دانش آموز ممتاز با دریافت جوایز مطرح بود.
محمد حسين در دوران انقلاب با اين كه 11 سال بيشتر نداشت ، در صحنه هاي انقلاب شركت مي كرد و در بسياري از موارد مشوق خانواده و دوستان براي حضور در جلسات و اعتراضات برضد رژيم پهلوي بود.
بعد از پایان دوره راهنمایی در حالی که استعداد و نبوغ فکری فوق العاده ای داشت ، روح پاکش در هوایی دیگر سیر می کرد. جاذبه ای الهی او را به خود جذب و به اقیانوس بیکران روحانیت برد . سال اول را در مدرسه صاحب الزمان (عج) سیرجان مشغول تحصیل شد و برای ادامه تحصیل به قم عزیمت کرد . روحانی با هوش و خوش ذوق و دارای استعداد بالایی بود و در مباحثه ها خیلی مسلط بحث می کرد. وقت زیادی برای مطالعه می گذاشت و از همه مهمتر دارای حسن خلق عجیبی بود.
شرکت در جهاد و دفاع مقدس را وظیفه خود می دانست و بارها به بسیج مراجعه کرد ، ولی چون سنّ او اقتضا نمی کرد ، پذیرفته نشد. پس از چندی انتظار و تلاش برای اعزام به جبهه ، موفق شد در عملیات بزرگ والفجر هشت که منجر به فتح شهر فاو شد شرکت نماید.
سپس به قم برگشت و در مدرسه علمیه امام صادق (ع) مشغول درس و بحث و تهذیب نفس شده ، تا اینکه دوباره صلای رزم از رزمگاه عشق وآهنگ عملیاتی دیگر به گوش می رسید. او نیز بلافاصله به جبهه شتافت و در عملیات حماسه ساز کربلای یک بعنوان بی سیم چی گردان کربلا حضور یافت .
با شروع زمزمه عملیات کربلای چهار منطقه ام الرصاص دیگر بار این شهید عزیز ، عزم رزم را جزم کرد و خود را به خیل عظیم مشتاقان شهادت رساند.
این بار سینه مجروح و دل پردردش در پی مرهمی بود. می خواست خون سرخش را در رگهای خشکیده اجتماع جاری سازد. در آن شب سرد زمستان ، اروند را شکافت و جزیرة ام الرصاص میدان سرنوشت شد. قلب سپاه کفر را نشانه رفت که ناگهان خط شکنان خطّه نور خود را در محاصره دشمن دیدند. در این حماسه ماندگار، هم رزمانش یا مجروح شده و یا به خیل شهدای اسلام پیوستند و او تنهای تنها در کنار جسم پاک شهیدان جانانه جنگید و عاقبت گمنام به لقاء حق پیوست.
عروج او از این عالم به عالم ملکوت چهارم دیماه 1365 رقم خورد و پیکر پاکش بعد از 9 سال انتظار به پدر و مادر رنج دیده اش برگشت و در گلزار شهدای سیرجان دفن گردید.
نظر شما