نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "مرتضی کریمی"، درباره همسرش می‌گوید: " من اما حتی با او خداحافظی نکردم. نمی توانستم به راحتی دل بکنم ..ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره/خداحافظی که برایم آرزو شد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، "شهید مرتضی کریمی" بیست و پنجم دی ماه سال ۱۳۶۰ در بویین زهرا دیده به جهان گشود. او متاهل و دارای دو فرزند دختر به نام های حنانه و ملیکا بود و در سوریه به او ابوحنانه می‌گفتند. شهید کریمی جانشین فرمانده گردان امام حسن مجتبی(ع) بود و در بیست و یکم دی‌ ماه سال 1394 در سن 34 سالگی در خانطونان سوریه آسمانی شد.

روایت خاطره از زبان همسر شهید کریمی:

(من اما حتی با او خداحافظی نکردم. نمی توانستم به راحتی دل بکنم. با خودم می‌گفتم حضرت زینب از من راضی می‌شود. من مرتضایم را خیلی دوست داشتم. حال که باید از او دل می‌کندم، درد تمام روزهایی که از من دور بود برایم تازه شد و به قلبم فشار می‌آورد.

حالا اما دائماً با خودم می‌گویم کاش دست‌هایش را می‌گرفتم و بدرقه‌اش می کردم. کاش خانه خودمان بودیم و خوب خداحافظی می‌کردم. هنوز آرزوی خداحافظی آخر و نگاهش به دلم مانده... دهم دی ماه سال 94 بود که اعزام شد.

*حرف‌هایی که تمام نشد

خیلی برایش حرف می‌زدم. وقت صحبت کردن هم باید حتماً به چشم‌هایم نگاه می کرد تا خیالم راحت شود که حرف‌هایم را می‌شنود. همیشه حرف‌های نگفته زیادی برایش داشتم. مخصوصاً وقت‌هایی که بعد مدتی از مأموریت برمی‌گشت، حرف‌هایم تمام نمی‌شد!

آنقدر حرف می زدم که گاهی با خنده می‌گفت «فاطمه خسته نشدی؟» اما من دلم می خواست تمام کارهایی که انجام داده‌ام، تمام برنامه‌هایی که روی آن فکر کرده بودم، همه و همه را برایش بگویم. حرف‌هایی که تنها می‌توان برای همسر زد و نه هیچ‌کس دیگر.

*زبان تاتی

انگار که ذوق حرف‌زدن برای مرتضی، مرا به انجام برخی کارها ترغیب می‌کرد. اصلاً یک خانم اگر حرف نزند، می‌میرد.

جالب‌تر اینکه اغلب با زبان تاتی با مرتضی صحبت می‌کردم و او به فارسی جوابم را می‌داد. چون می‌دانست دوست دارم زبان محلی‌مان را اصلاً اعتراض هم نمی‌کرد.)

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده