نوید شاهد - خواهر شهید «حجت‌االله بهرامی» می‌گوید: «حجت‌الله به مرخصی آمده بود و می‌خواست مرا به منزلمان در پرندک برساند. آن زمان چون بچهِ کوچک داشتم نمی‌توانستم چادرم را نگه دارم و با مانتو بیرون می‌رفتم ولی حجابم کامل بود. حاضر که شدم برویم تا مرا دید گفت: آبجی جان! چادرت کجاست؟ گفتم: دیگر چادر نمی‌خواد بریم. گفت: نه، تا چادر سرت نکنی نمی‌برمت.»

حفظ حجاب تأکید شهید «بهرامی» بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: حجت‌الله بهرامی، یادگار «اسدالله» یکم مرداد ماه سال 1347 در یک خانواده مسلمان و دین دار در الیگودرز از توابع لرستان، پسری چشم به جهان گشود که نامش را حجت الله گذاشتند. ایشان سومین فرزند خانواده بود.

تحصیلات ابتدایی خود را در شاد آباد تهران گذراند و به دلیل شغل پدر خانوادگی به سرآسیاب نقل مکان کردند. تحصیلات راهنمایی اش را در مدرسه ی شهید ثمری (سه راه اندیشه) گذراند. حجت الله به درس ریاضی علاقه داشت و بخاطر هوش و استعداد سرشار در یادگیری، همیشه دانش آموزی کوشا بود.

اما به دلیل نبودن امکانات آموزشی مناسب و مشکلات رفت و آمد و غیره از تحصیل خود دست می کشد و در حرفه ی صافکاری به مدت هفت ماه مشغول به کار می شود. دوره خدمت سربازیش فرا می رسد. او سه ماه دوره ی آموزشی اش را در گنبد کاووس و خدمت سربازی را در ارومیه پادگان دره شهدا گذراند. دره شهدا از موقعیت خطرناکی برخوردار بود طوری که هفته ای یک بار شهیدی را به وطن تقدیم می کرد. عاقبت در بیستم فروردین ماه سال 1368 در حالی که یک هفته به اتمام سربازی‌اش مانده بود، حجت الله به شهادت رسید.

روایتی از خواهر شهید «حجت‌االله بهرامی» را در ادامه می‌خوانیم:

حجت‌الله به مرخصی آمده بود و می‌خواست مرا به منزلمان در پرندک برساند. آن زمان چون بچهِ کوچک داشتم نمی‌توانستم چادرم را نگه دارم و با مانتو بیرون می‌رفتم ولی حجابم کامل بود. حاضر که شدم برویم تا مرا دید گفت: آبجی جان! چادرت کجاست؟ گفتم: دیگر چادر نمی‌خواد بریم. گفت: نه، تا چادر سرت نکنی نمی‌برمت.

حریفش نشدم و چادر سرم کردم. در راه با من صحبت کرد و گفت: تو بزرگتر هستی من نباید اینطور به شما بگویم، شما اگر مرا دوست داری همیشه حتی در شرایط سخت چادر سرت کن. گفتم: باشد. پرسید: حتما؟ دفعهِ دیگر آمدم با چادر ببینمت، میخوای برایت بخرم؟ گفتم: نه. چادر دارم ولی چون بچه بغلم است نمی‌توانم چادر نگه دارم می‌ترسم از سرم بیفتد. و گفت: درست نگه داری چطوری از سرت میوفتد؟ باید بپوشی تا عادت کنی.

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده