ازدواج با سِلاح و زندگى با جهاد

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید «بهرام فرج الهی» فرزند رضا در تاریخ بیست و پنجم خرداد ماه سال1336 در خانواده مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را مقطع دیپلم ادامه داد و سپس به خدمت سربازی رفت بعداز خدمت با پیروزی انقلاب اسلامی برای جنگهای نامظم وارد گروه دکتر چمران شد در نهایت در تاریخ بیست‌وهفتم فروردین سال 1360  به مقام شهادت نائل آمد. مزار ایشان در بهشت زهرا قرار دارد.

بسم الله الرحمن الرحيم

وصيتنامه شهيد بهرام فرج الهى

و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
سلام بر مردان حق، مردان خدا و مردان رزمنده اسلام، سلام بر محمد (ص) و آلش، سلام بر حسين (ع) اين الگوى نمونه جهاد و شهادت، سلام بر بت شكن زمان، سلام بر مرد خدا، سلام بر كسى كه هم اسم خداست. روح الله خمينى سلام و درود بر كسانى كه بر خط او كه خط اصيل انبياء است قدم برمى‌دارند سلام بر چمران فرمانده سپاه جندالله، اين پيكارجوی پيكارگر صحنه‌هاى نبرد حق و باطل، اين مسلمان جنگجوى ميدانهاى مقابله با اشغالگران يهود، اين سازمان دهنده حركت المحرومين كه بر محرومان كردستان يارى و ياورى آغاز كرد.

سلام بر مادرانى كه بگفته امام امت خمينى بت شكن، مردانى دلير و شجاع در دامن خود پرورش مى‌دهند كه با ايمان به خدا در راه اسلام به معراج ملكوت پرواز كنند.
سلام بر مادر هميشه خوبم كه عشقى جاودانى و خدايى در من دميد عشقى كه آتشفشانى در وجودم بپا كرد تا حتى عشق به ملاقات خودش را نيز فراموش كنم.
سلام بر پدرانى كه با غيرت و تعصب و شرف و وجدان خود درسى بزرگ بر فرزندان خود مى‌دهند كه با تمام قوا از وطن خود دفاع كنند.

خدايا هيچگاه دعايى بجز پيروزى اسلام و سربلندى مسلمين نداشتم زمانى از تو نه زيبايى و نه ثروت كه خواستار «سيرت» بودم، ولى امروز دومين راه را انتخاب كرده ام. ازدواج با سلاح و زندگى با جهاد در اين راه از تو يارى مى خواهم كه ايمانم را هر چه بيشتر بگردان تا در راه تو هر چه بيشتر و با صلاحيت تو مبارزه كنم. خدايا قدرتى بده كه تا فرسودگى اعضاى بدنم و تا پايان يافتن نيروى جسمانی خود، در راه تو بجنگم. خدايا تا زنده هستم قدرت جنگيدن را از ما مگير. خدايا از تو مى خواهم كه تشخيص حق را از باطل برايم آسان كنى خداوندا ياريمان كن تا حافظ انقلابى باشيم كه با خون هزاران شهيد و جانباز به دست آمده، خدايا ما آرزو مي‌كرديم، اى كاش در كربلا در روز عاشورا «هل من ناصر ينصرنى» اماممان را لبيك مي‌گفتيم و در كنارش مى‌جنگيديم و اكنون در كربلاى ايران بايد كه سخن او را كه مخاطبش تمام تاريخ است لبيك گفته و بر عليه تمامى طاغوتها بجنگيم تا آرزوى سالهاى ديرين صدها و ميليون‌ها انسان آزاده زير بار ستم ظالمين را تحقق بخشيم و در اين راه پاداش بزرگ شهادت را نصيبمان گردان كه به تعريف اماممان تنها هديه و پاداشى است كه خدا براى جهاد انسان قائل مى شود و پيام من و تمامى رزمندگان اسلام پيام توحيد است، پيام قرآن است. راه على است.