شهید ابوالقاسم اخوان؛ از معلمی در لنگرود تا فداکاری در جبهههای انقلاب
به گزارش نوید شاهد گیلان، شهید ابوالقاسم اخوان در سال 1335 در لنگرود و در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند و از همان دوران کودکی، چهرهای متفاوت از سایرین داشت. او در دوران نوجوانی و جوانی تحت تعلیمات پدر بزرگوارش که خود فردی روحانی بود، به تحصیل در حوزه علمیه لنگرود پرداخت و بعد از اخذ دیپلم، به شغل مقدس معلمی در یکی از روستاهای لنگرود مشغول شد.
با شروع انقلاب اسلامی، شهید اخوان از همان روزهای ابتدایی با جرقههای نهضت امام خمینی، وارد عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی شد. با توصیههای برادر بزرگتر خود، محمود، که شهید ابوالقاسم در وصیتنامهاش او را استاد و مراد خود میخواند، به فعالیتهای انقلابی پرداخت. شهید در آن سالها به پخش کتابها، نشریات و اعلامیههای امام خمینی پرداخت و نقش مهمی در ایجاد تحرک در میان مردم مسلمان ایفا کرد.
وی به دلیل فعالیتهای مستمر انقلابیاش، به سرعت در شهرستان لنگرود شناخته شد و حتی شعارهایش بر در و دیوار شهر نوشته شد. همچنین در سازماندهی تظاهرات و راهپیماییها، شهید اخوان نقش بسیار مؤثری داشت. در یکی از این تظاهرات، توسط نیروهای رژیم شاه دستگیر و مدتی در زندان شهر به سر برد.
شهید ابوالقاسم اخوان علاوه بر فعالیتهای انقلابی در لنگرود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در کمیتهها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان لنگرود، سهم بسزایی داشت. او همیشه بر این باور بود که مبارزه با ضد انقلاب و دشمنان اسلام را تا آخرین قطره خون ادامه خواهد داد و در سخنرانیهای خود در مساجد و اجتماعات، از مردم میخواست که بدون چون و چرا از امام خمینی اطاعت کنند.
در ادامه مسیر، شهید اخوان به دانشگاه زاهدان راه یافت و در آنجا به عنوان یکی از اعضای مؤثر انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت کرد. پس از بسته شدن دانشگاه توسط گروههای ضد انقلاب، به صداوسیمای زاهدان پیوست و به عنوان مسئول اطلاعات و اخبار، فعالیتهای خود را در جهت خدمت به مردم سیستان و بلوچستان ادامه داد.
شهید اخوان در طول دوران فعالیت خود در صداوسیما، با تلاشهای شبانهروزی خود به مقابله با گروهکهای ضد انقلاب، منافقین و فدائیان اسلام پرداخت. او در این دوره، جان بر کف ایستاد و به رغم تهدیدهای ترور از سوی ضد انقلابها، هیچگاه از مسیر خود منحرف نشد.
در نهایت، شهید اخوان در حادثه سقوط هواپیمای (130-C) ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 7 مهر 1360 به همراه دیگر یاران امام در جبهه آبادان، به آرزوی دیرینهاش که شهادت در راه خدا بود، رسید. این شهید بزرگوار در وصیتنامه خود به برادر بلوچ خود گفته بود که وقتی به عمق فقر مردم سیستان و بلوچستان پی بردم، قسم خوردم تا آخرین لحظه از عمرم به خدمت به شما و اسلام ادامه دهم.