خاطرات شفاهی والدین شهدا

آخرین اخبار:
خاطرات شفاهی والدین شهدا
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

ما را به خدا سپرد و رفت

مادر شهید عابدی فهیم گفت: آخرین باری که او را دیدم ما را به خدا سپرد و رفت.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

دعای مادر شهیدی که با توسل به حضرت فاطمه زهرا(س) مستجاب شد

مادر شهید «محمودرضا بریانیان» در گفت‌وگویی با اشاره به سال‌های انتظار برای فرزند مفقودش، از لحظه‌ای گفت که در کنار خانه خدا، به حضرت فاطمه زهرا(س) توسل کرد و مدت زیادی زمان نبرد که دعایش به اجابت رسید.
مادر شهید اصغر زیبنده:

پسرم آرزو کرده بود همچون حسین(ع)، تشنه لب به شهادت برسد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار شهید «اصغر زیبنده» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

پسرم رفت تا پدر نابینایش را یاری کند اما به شهادت رسید

مادر شهید «محمد شهریاری» می‌گوید: هنوز وقت سربازی رفتنش نرسیده بود که گفت می‌خواهد زودتر برود تا خدمتش را تمام کند و بتواند به پدرش رسیدگی کند، چون پدرش نابینا بود. پدرش با رفتنش موافق بود و گفت؛ چون خودش دوست دارد برود، من مخالفتی ندارم. اما من به رفتنش راضی نبودم. سه ماه از پایان خدمتش گذشته بود؛ در این مدت فقط یک‌بار به خانه برگشت و دیگر نیامد... تا این‌که به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهیدی از خط مقدم سلامت که تقدیرش شهادت بود

پدر شهید مدافع سلامت «سعادت سجادیان» می‌گوید: وقتی او به دنیا آمد، اسمش را «سعادت» گذاشتم، چون با آمدنش سعادت بزرگی نصیب ما شد. دختری خوب و درس‌خوانی بود. زمان شروع بیماری کرونا بود و در بخشی کار می‌کرد که بیماران مبتلا به کرونا زیاد به آن مراجعه می‌کردند، تا اینکه خودش هم به این بیماری مبتلا شد. شهادتش تأثیر زیادی بر من گذاشت. شهادت تقدیرش بود و نمی‌شود در برابر تقدیر الهی ایستاد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

«برمی‌گردم»؛ قول شهیدی که آسمانی شد

مادر شهید «استکی» از آخرین گفته‌های پسرش گفت: «من لیاقت شهادت ندارم و برمی‌گردم.» اما وصال یار، او را به آسمانی دیگر رهنمون کرد.

مادری در سوگِ سیدموسی؛ شهادتت مبارک

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار شهید «سیدموسی شاه میری» به مصاحبه پرداخته است. مادر بزرگوار شهید بیان کرد: «وقتی پیکرِ سیدموسی به روستای عقدا رسید، با چشمانی اشکبار اما قلبی سرشار از پذیرشِ تقدسِ شهادت، بر بالینش ایستادم و در سکوتی که فریادِ عشق بود، «شهادتش را تبریک گفتم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطره نگاری والدین شهدا؛

طلایه‌دار علم و شهادت: روایت پدر شهید "محمدعلی یعقوبی" از موفقیت تحصیلی فرزند پس از عملیات والفجر

"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان ، آبی تر" با والدین, شهید «محمدعلی یعقوبی باجگانی» به مصاحبه پرداخته است. پدر شهید والامقام چنین می گوید:«فرزندم در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و پس از 4 ماه بازگشت و در امتحان مدرسه شرکت کرد و از بین 75 نفر فقط فرزندم در امتحان قبول شده بود.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

آرزوی شهیدی که مستجاب شد

مادر شهید «حسین جبارزارع» با چشمانی پر از غم، از آرزوی فرزندش گفت که همیشه می‌خواست سرش را مانند امام حسین (ع) فدا کند و شهید شود و سرانجام به این آرزوی بزرگ رسید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

جوانان از دین و قرآن مراقبت کنند

پدر شهید اکبری در توصیه‌ای به جوانان گفت: جوانان از پرچم دین و قرآن مراقبت کنند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

برای امام حسین (ع) می‌رویم

مادر شهید «سعید بهرامی» در مصاحبه‌ای، از ارادت فرزندش به اهل بیت (ع) و انگیزه او برای حضور در جبهه پرده برداشت: سعید گفت بچه‌های مردم دارند شهید می‌شوند، حالا مثل زمان امام حسین (ع) است و ما برای امام حسین (ع) می‌رویم.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

روی خون شهدا پا نگذارید

مادر شهید «رضا فروتن»، در مصاحبه‌ای با دلی شکسته از مردم می‌خواهد که قدردان شهدا باشند. او با تاکید بر غربت شهیدان، از مردم می‌خواهد که آرمان‌های آنان را فراموش نکنند و روی خون شهدا پا نگذارند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

وداع جانسوز شهید «تاجیک» با مادر

شهید «مرتضی تاجیک» پیش از آسمانی شدن، از مادرش می‌خواهد که با رضایتش، آرامش خاطر او را در مسیر شهادت تضمین کند.
شهید ابوالقاسم اکبری؛

شهیدی که به مادرش قول کلید بهشت را داد+ فیلم

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار شهید «ابوالقاسم اکبری» به مصاحبه پرداخته است. مادر بزرگوار شهید بیان کرد: «به فرزندم گفتم به جبهه نرو و به تحصیل ادامه بده. در جواب گفت: من به سن تکلیف رسیده ام، تنها به دنیا آمدم و تنها میروم. قول کلید بهشت را به من داد و رفت.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.

پدر شهید عبدالرضا فلاح: فرزندم رفت تا پشتیبان امام باشد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر بزرگوار شهید «عبدالرضا فلاح مهرجردی» به مصاحبه پرداخته است. پدر بزرگوار شهید بیان کرد: «فرزندم گفت به جبهه می روم تا پشتیبان امام خمینی (ره) باشم و شب عید برمیگردم که شب دهم فروردین خبر شهادتش را به ما دادند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

پسرم از کلاس درس راهی جبهه شد

مادر شهید «یعقوب صادقی» می‌گوید: یعقوب فرزند اولم بود. هنوز زمان خدمتش نرسیده بود و به مدرسه می‌رفت که پیش من آمد و گفت می‌خواهم به جبهه بروم، به او گفتم که درست را بخوان ولی شهید در جوابم گفت نمی‌گذارم تفنگ دایی‌ام روی زمین بماند. او چهار بار به جبهه رفت و در چهارمین اعزامش بود که به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

وعده‌ای که در میدان نبرد به حقیقت پیوست

پدر شهید «ولی شهبازی سرگزی» می‌گوید: پسرم در پاسگاه رضوان خدمت می‌کرد. درگیری شدیدی با قاچاقچیان داشتند که در این درگیری، ۱۲ نفرشان به شهادت رسیدند. همیشه به من می‌گفت؛ به جبهه می‌روم و شهید می‌شوم و همان‌طور که گفته بود، همان هم شد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

فرزندم در راه اسلام رفت و شهید شد

مادر شهید «مهراب رشیدی گل‌روئیه» می‌گوید: اخلاقش خیلی خوب بود. زمانی که می‌خواست به جبهه برود به او گفتم؛ مادر اگر برای من باشی برمی‌گردی و اگر برای من نباشی پیش خدا می‌روی. برو خدا به همراهت باشد. یک روز فرزندم در خوابم آمد و گفت؛ اگر سر مزارم آمدی برایم گریه نکن چون من در راه خدا و اسلام رفتم.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

شهادت در مسیر خدمت

مادر شهید «خانعلی ملایی سیرویی» می‌گوید: نمازهایش را مرتب می‌خواند و همیشه مشغول تلاوت قرآن بود. یک روز که قرآن می‌خواند، مادربزرگش گفت؛ مادرجان، ان‌شاءالله یک روز هم برای من قرآن بخوانی. اما شهید پاسخ داد؛ مادر، شاید من زودتر از تو رفتم. او در محل کارش بود و قصد داشت کپسولی را بلند کند که ناگهان کپسول منفجر شد و در این حادثه او و یکی از همکارانش به شهادت رسیدند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

غیرت و مردانگی در وجودش موج می‌زد

پدر شهید «سید مجتبی اکبری» می‌گوید: به فرمان امام خمینی خواست به جبهه های نبرد برود، راضی به رفتن مجتبی نبودم، او تنها سیزده سال داشت، بسیار کم سن و سال بود. او یک روز مرا با یک چوب خلع سلاح کرد، وقتی این غیرت و مردانگی را در وجودش دیدم به رفتنش رضایت دادم.
طراحی و تولید: ایران سامانه