شهدای انقلاب استان کرمان (19)/شهید اکبر مقیمی
شهید اکبر مقیمی سال 1326در روستای کریم آباد رفسنجان در خانواده ای محروم ولی مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. در سن هشت سالگی پدرخود را از دست داد و پس از مرگ پدر و از دست دادن سرپرست، زندگی بر خانواده سخت شد ،اکبرکه تا کلاس ششم درس خوانده بود ،برای کمک به مادر وخواهران و برادرانش تحصیل را رها و در کوره های آجر پزی مشغول به کار گردید. . باآنکه کار در کوره سخت و طاقت فرسا بود، ولی او بااحساس مسئولیتی که داشت خم به ابرو نمی آورد و با کمال محبت به مادرش کمک می کرد. از همان زمان کودکی خواندن قرآن را کاملاًیاد گرفته بودو به نماز ومسائل مذهبی علاقه زیادی داشت .زندگی سخت وبدون امکانات آن زمان همراه با جور و ستم اربابهای ظالم، وی را با طعم تلخ ظلم و ستم آشنا کرد و زمزمه های مبارزه با حکومت ظلم و جور، آتشفشان وجود جوانانی همچون او که با گوشت و پوست خود ستم و محرومیت را لمس کرده بودند ،فوران کرد و همگام با سایر مردم در عرصه مبارزات بصورت جدی حاضر شد . در سال 1353با دختر یکی از اقوام ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو دختر بود . او علاقه خاصی به امام امت داشت و قبل ازانقلاب رساله امام (ره)را مطالعه می کرد و از ایشان تقلید می کرد .سرانجام روز دهم دی ماه 1357 هنگامی که در تظاهرات مردم رفسنجان علیه رژیم پهلوی شرکت کرده بود مورد اصابت گلوله ماموران رژیم پهلوی قرارگرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
*آخرین خاطرۀ همسرقبل از شهادت شهید : آن روز هم مثل
روزهای دیگر غسل شهادت کرد ووضوگرفت وآماده رفتن به راهپیمایی شد .بچه هایش را درآغوش
گرفت و وصیت خود را به زبان آورد:اگر در این راه شهادت نصیبم گشت ،بچه هایم را
طوری تربیت نما که تا آخر عمر در خط انقلاب باشند و از آن حمایت نمایند.
به شهید گفتم :امروز دلم طوری دیگر گواهی می دهد ،سخت
نگرانم ، ساعتی صبر کنید تا این نگرانی تمام شود .ولی وی خداحافظی کرد و رفت تا
هرچه زودتر خود را به سیل خروشان مردم ستمدیده برساند و از حق آنها دفاع کند.
*برگرفته از کتاب "عروس قرآن با شهدا "،نوشته :جلال
باستانی ، سال نشر1391 ناشر:آراسته