مسیر عروج "از کانادا تا کردستان"
دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۹
اگر به تیر جفا کشته شدم، چنانچه پیکرم ناشناخته گردد،یا بی کفن روزیِ روزی خواران در درگاه حق شود فبها،و اماچنان چه خواست خدا بر این باشد که در جایگاه شهیدان به خاکم سپارند، این نوشته را بالای قبرم بنویسید؛ آنچنان که با گذشت زمان اگر اثری از قبرم باقی نماند، آن نوشته بر جا ماند،بهتر که آن را بر قلب تاریخ بنویسید، تا هر گز فراموش نشود، زیرا روی سخن با نسل های آینده است،نسل های فردا و هزاران سال دیگر:.
محمّد در تاریخ 30/3/1333 در محلهی قلعه دختر ـ یکی
از محلاّت قدیمی شهر کرمان ـ در خانواده ای مذهبی و متدین متولّد شد.
از کودکی با نماز و
قرآن و روزه آشنا شد. در پنج سالگی اذان میگفت و در همان سن برای نخستین بار،
روزه گرفت
تحصیلاتش را در دبستان
کورش و دبیرستانهای شاهپور (دکتر شریعتی) و ایرانشهر کرمان به پایان رساند. در
سال 1351 دیپلم گرفت و به خدمت سربازی فراخوانده شد.
فقر مستمندان و
دردِ مستضعفان محمّد را به خود مشغول کرده بود و او رسیدگی به نیازمندان را رسالت
خویش میدانست
وی پس از پایان
سربازی در سال 1354 به عنوان کتابدار در آموزش و پرورش کرمان استخدام شد. یک سال
بعد، ساواک که به فعالیتهای مذهبی و سیاسیاش مشکوک شده بود، او را زیر نظر گرفت.
محمّد ناچار در
تاریخ 15 مهر ماه 1356 برای ادامهی تحصل راهی کانادا شد، تا در محیطی آزادتر به
فعالیتهای ضد رژیم استبدادی ادامه دهد.
او در کانادا عضو
انجمن دانشجویان مسلمان شد و توانست نقش موثّری در شناساندن ماهیت ضد مردمی رژیم
شاهنشاهی به عهده بگیرد. وی در امر چاپ، پخش و توزیع اعلامیههای حضرت امام خمینی
رحمتالله علیه در کشور کانادا و امریکا مشارکت داشت و بارها توسط عوامل ساواک و
پلیس آن کشورها تحت تعقیب قرار گرفت.
سرانجام، با پیروزی
انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 محمّد طائی به ایران بازگشت.
کمی بعد، به عضویت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و جهت تشکیل سپاه بارها به شهرهای مختلف استان
سفر کرد و نهایتاً به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه کرمان مشغول به کار شد
ایثار، عشق، کوشش و
تلاش محمّد در سپاه را هیچ یک از دوستانش فراموش نکردهاند؛ کوششی که در ترغیب به
نوآفرینی و ابداع داشت؛ تلاشی که برای آگاهی بخشیدن به نسل جوان میکرد و عشقی که
به قرآن و نهجالبلاغه میورزید.
محمّد طائی در
تاریخ 13/9/59 در سرزمین به آشوب کشیده شدهی کردستان، با دهان روزه به دیدار
معبودش شتافت دشمنان نخواستند تلاشی که او جهت آگاهی بخشیدن به مردم این خطّه از
میهن اسلامی آغاز کرده بود، به نتیجه برسد. پیش از ظهر آن روز تیری که از اسحلهی
ضد انقلاب در جادّهی مهاباد ـ بوکان شلیک شد و محمّد را به شهادت رساند.
وصیت نامه شهید
اگر
به تیر جفا کشته شدم، چنانچه پیکرم ناشناخته گردد،یا بی کفن روزیِ روزی خواران
در درگاه حق شود فبها،و اماچنان چه خواست خدا بر این باشد که در جایگاه شهیدان
به خاکم سپارند، این نوشته را بالای قبرم بنویسید؛ آنچنان که با گذشت زمان اگر اثری
از قبرم باقی نماند، آن نوشته بر جا ماند،بهتر
که آن را بر قلب تاریخ بنویسید، تا هر گز فراموش نشود، زیرا روی سخن با نسل های
آینده است،نسل های فردا و هزاران سال دیگر:.
|
نظر شما