کد خبر : ۳۸۷۵۰۱
۱۳:۰۲

۱۳۹۵/۰۳/۱۶

دفتر خاطرات - رضایت برای دامادی

نوید شاهد: خانواده در آتش اشتیاق دامادی او می سوختند ، و دست بردار نبودند . از همین رو مرا به منطقه فرستادند..


به روایت از : برادر شهید
خانواده در آتش اشتیاق دامادی او می سوختند ، و دست بردار نبودند . از همین رو مرا به منطقه فرستادند تا بلکه من با صحبت و نصیحت مهدی را برای امر خیر راضی کنم . و به سفارش خانواده رفتم منطقه تا او را راضی به ازدواج کنم به من گفت : اگر من ازدواج کنم ، یعنی تکمیل تکمیل شدم . یعنی خداحافظ . حتی یک روز به من گفت : من عروسی کنم شش ماه بیشتر زنده نمی مانم .
منبع : کتاب آن سه مرد
انتشارات : ( نشر غنچه ) موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه