با شهدای عملیات کربلای یک کرمان
شعله‌های آتش تمام وجودش را فرا گرفته بود. علی؛ بسیجی ۱۶ ساله لشکر 41 ثارالله، آرام‌ آرام سوخت و شهید شد.
شهید به گزارش نوید شاهد از کرمان، شهید »علی عرب» متولد دهم تیر ماه ۱۳۴۹ روستای روح آباد زرند کرمان می‌باشد که در تاریخ دهم تیر ماه ۱۳۶۵، در سن شانزده سالگی در عملیات کربلای ۱ در منطقه مهران به شهادت رسید.

در سالگرد عملیات کربلای یک احوالات شهید «علی عرب» که ققنوس وار سوخت تا بخشی از عملیات لو نرود را مرور می‌کنیم:

"گفت معبود آنچه را که تو فرمان می‌دهی لبیک می‌گویم و در مقابل ظلم آنچه را تو امرم دهی انجام میدهم، رضای تو، رضایت من است، وقتی شعله‌های آتش زبانه کشید، گفت: لبیک… و معشوق سوختن و گرمای آتش را فراموش کرد و فقط وصال و رضایت معبود را تمنا می‌کرد.

آیا تا بحال از خود پرسیده‌اید چرا آتش بر ابراهیم گلستان شد، چرا اسماعیل در قربانگاه عشق پدر را گفت چشمانش را ببندد…”

گفت: حواستان جمع باشد وقتی امام فرمان داده، باید همه ما لبیک بگوییم… وقتی فهمیدم علی به خانه مستمندان سر می‌زند، از خودم بدم آمد، چطور کسی که چند سال از من کوچکتر باشد با این عشق کار می‌کند، مرا قسم داد تا زنده هست به کسی چیزی نگویم… بعد از شهادتش تمام بچه‌های فقیر روستا عزادار شدند… احوالش را پرسیدم گفت: خوبم، چرا احوال رزمنده‌ها را نمی پرسی؟ اما من می دانستم از چیزی رنج می‌برد، آرام رفتم پشت در اتاقش، کار هر شبش بود در را از داخل قفل می‌کرد و به مناجات می‌پرداخت.

دیدم لباسهایش را در آورده و به سینه روی زمین خوابیده، وقتی متوجه من شد از من قول گرفت جایی چیزی نگویم. پشتش ۱۸ تا بخیه خورده بود… از همه طلب عفو کرد، پرسیدم حالا که می‌روی کی برمی‌گردی، با خنده گفت: ده روز دیگه و درست ۱۰ روز بعد برگشت ولی… وسایلش را بین دوستانش تقسیم کرد رو کرد به همه گفت: من دیگه احتیاجی به اینها ندارم… یکی بهش گفت: انشاالله دفعه دیگه که برگشتی، با هم آب به در خانه فقرا می‌بریم، علی تبسمی کرد و گفت: به فکر فقرا و نیازمندان باشید…

کوله پشتی‌اش سنگین بود آرپیجی، نارنجک،… محکم به خود بسته بود، نزدیک کانال رسیدیم در حال رفتن به جلو بودیم، اطرافمان میدان مین بود، آهسته، آهسته جلو می رفتیم، دشمن در فاصله ۲۰۰ متری ما بود با کوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ما شود،… ناگهان گلوله‌ای به کوله پشتی علی خورد، تمام نگاه‌ها چرخید طرف علی… اما کسی نمی‌توانست به او کمک کند… خرجی‌ها آرپیجی آتش گرفتند، فقط فرصت کرد نارنجک‌ها را از خودش جدا کند… خودم را به علی رساندم لباس علی، کوله پشتی‌اش سوخته و به پشت کمرش چسبیده بود. به سینه روی زمین دراز کشید دستش جلوی دهانش گذاشته بود نکند صدایش بلند شود و عملیات لو رود. اشاره کرد آب بهم بده، من چفیه‌ام را با قمقمه‌اش که در اثر گرمای آتش داغ شده بود خیس کردم و گذاشتم روی لب‌هایش. علی با دست آن را گرفت و به دهانش فشار داد و دیگر هیچ حرفی نزد و در همان حالت به دیدار معبود شتافت. تمام این اتفاق در چند دقیقه بود اما به وسعت زمان درس‌ها به ما می‌آموزد… که اگر انسان عشق واقعی به خدا را داشته باشد همه چیز، حتی سوختن را فراموش و فقط وصال معبود نهایت آرزویش است…

چکیده‌ای از وصیت نامه شهید

با درود و سلام به مولایمان امام مهدی(عج) و نایب برحقش رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی. تمامی دوستان را سفارش می کنم به تقوای الهی و پیروی از رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی، که خداوند به ما منت نهاده که در این روزگار چنین رهبری عطا فرموده است و حتما نماز جمعه را فراموش نکنید که ما هرچه داریم از ارتباط با خداوند است و بدانید که دنیا و زرق و برق دنیا همه‌اش فناپذیر است، آنچه باقی می‌ماند خداست. در پیشگاه خداوند رفتن ترس نیست اما ظلمت‌هایی که در این دنیا برای خودمان درست کرده‌ایم ترس دارد، علاقه به دنیا و مظاهر دنیوی دل را می‌میراند اما یاد خدا دلها را زنده می‌کند.

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۲
در انتظار بررسی : ۲۷
انتشار یافته: ۸
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۲
70
13
اگردرکوله پشتی گلوله ارپی جی بود که منفجرمیشد.....ضمنادرعملیات کسی کوله راپراز خرج ارپی جی نمی کرد چون بدردنمی خورد..من احساس میکنم کمی اغراق شده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۷
4
73
علی عرب اهل زرند کرمان ؛
عراقی ها شک کرده بودند صداهائی شنیده می شد عملیات داشت لو می رفت دشمن برای اینکه دید بهتری داشته باشند چند منور شلیک کردد شب مثل روز روشن شده بود همه منورها آرام با چتر به پائین می آمدند یکی از منورها روی کوله پشتی علی جا خوش کرد به ناگاه چندین خرج موشک آرپیجی هفت که در کوله پشتی علی بود با هم آتش گرفتند شعله های آتش چندین برابر شده بود علی دستش را جلوی دهانش گرفت تا فریادش در گلو خفه شو د و عملیات لو نرود. علی آرام نارنجکهایش را باز کرد نکند نارجکها بر اثر شعل شدید منفجر شوند و همرزمانش آسیب ببینند علی بیصدا سوخت و دم نزد تا هم رزمانش به دام دشمن نیفتند وی تقریباً جان 300 نفر را نجات داد . درود بر شرف مردان بی ادعا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۹
8
82
شهیدان زنده اند الله اکبر
بمان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
4
79
من وقتی زندگی نامه این شهید عزیز خواندم واقعا دلم گرفت واز خودم شرمنده شدم ما کجا و این عزیزان آسمانی کجا ؟
امیرحسین زمانی
|
Pakistan
|
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
5
33
سلام وقت‌تون‌بخیر، ببخشید دانلود کردن تصاویر از اخبار یا مطالب اشکالی نداره؟
پاسخ ها
ادمین
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
سلام. اشکال ندارد
علی اصغر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۸
11
44
وقتی امشب چله شهدارا برداشتم اولین شهید علی عرب بود واقعا اینا کجا ما دهه شصتی ها کجا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
5
55
خدایا به ماوفرزندان هم چنین شجاعتی عطاکن ،تادرراه خداایثار وجانفشانی کنیم ،شهیدان تاابدیادتان گرامی
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده