وصیت نامه شهید محمد علی کازرونی/ شهادت مرداد95
سهشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۳
پس از گذشت 18 سال عمرم هیچ چیز جز شهادت نمی تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند بیاری حق و ارشاد پدر و برادرانم به حزب ا... پیوستم و اکنون در مسیر از قیام تا شهادت هستم امید است درخت اسلام با خون شهدا سیراب شده و آنگاه جوانه زده و برای ملت ثمره دهد.
به گزارش نوید شاهد از کرمان،شهید محمدعلی کازرونی در سال 1343 در کرمان متولد و تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند. قبل از انقلاب در تظاهرات علیه رژیم طاغوت شرکت می کرد و در اجتماعات مردمی در مساجد شرکت می نمود. حدود دو سال بعداز انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد. یکسال در کردستان و حدود یک سال و نیم در جبهه خوزستان جنگید و در تاریخ 19 مرداد 1365 آسمانی شد.
وصیتنامه پاسدار شهید محمدعلی کازرونی
بسمه تعالی / فلیقاتل فی سبیل ا... الذین تشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل ا... فیقتل اویغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما پس باید کارزار کرد در راه خدا آنها که خریدند زندگانی دنیا را به آخرت و هرکه کارزار کرد در راه خدا پس کشته شود یا غالب پس به او میدهیم مزد بزرگ سخنی با خانواده و دوستانم : در این زمانی که به جز جسم پوسیده و گندیده ام چیز دیگری برای شما باقی نگذاشته ام.
از همه شما طلب آمرزش می کنم خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد(ص) و علی (ع) می کنم و افتخارمی کنم که ایدئولوژیم اسلام است اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم چگونه راهم را انتخاب کنم و شکر خدا می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نروم انقلاب اسلامی باعث شد من از لاک خود بیرون آیم و دور و بر را بنگرم و به زندگی از دید دیگری نگاه کنم .
آری ، امام کاری بس عظیم کرد وی باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره یادآورد در واقع من از زمانی توانستم به راه واقعی اسلام بیایم که پا به سپاه و جبهه نهادم و از جو درونی جبهه و سپاه استفاده کنم و بهتر با مکتبم آشنا شوم تا آنجا که خونم را نثار این مکتب کنم . پدرم : درود بر تو که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باریتعالی سرباز نمی زند و مرگ در راه خدا را سعادت می داند و زندگی را جز جهاد در راه خدا و عقیده درست نمی داند و شهادت را جز بهترین نعمتهای خدا وند می داند .
مادرجان : هرچند که فرزند ناشایسته ای برایت بوده ام ولی حال وقت آن رسیده که رسالت فاطمه وار و زینب گونه خود را نشان دهی . مادرجان بخند و خوشحال باش زیرا در راه هدف مقدسی گام برداشته و جان با خته ام . پدرم و مادرم و دوستان وآشنایانم بر مرگم گریه نکنید و جامه سیاه نپوشید. خواهرانم : شما نیز زینب زمان باشید و از هر آنچه خلاف فرمان خداست بپرهیزید و حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید. برادرانم : راه خدا بهترین و برترین راههاست پوینده و کوشنده این راه باشید . دوستان و آشنایان عفو کنید مرا گر چه هیچگاه انسان درستی نبوده ام از همه شما استدعای دعا دارم .
همگی تان باید ببخشید که شما را نصیحت می کنم چون کوچکتر از آنم که شما را نصیحت کنم و این آخرین وصیت من است پس از گذشت 18 سال عمرم هیچ چیز جز شهادت نمی تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند بیاری حق و ارشاد پدر و برادرانم به حزب ا... پیوستم و اکنون در مسیر از قیام تا شهادت هستم امید است درخت اسلام با خون شهدا سیراب شده و آنگاه جوانه زده و برای ملت ثمره دهد.
خدایا! می دانم معصیت کارم خدایا ، می دانم هیچ کار خیری در دنیا انجام نداده ام خدایا در گذر از گناهانم که خیلی گناهکارم خدایا توجانم دادی و جانم را خواهی گرفت . مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم . خدایا ! به من نعمتها دادی که من نه قدرش دانستم و نه لیاقتش داشتم مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم خدایا به حدی گناه کرده ام و از درمان تو سرپیچی کرده ام که شرمنده ام مرا از بخشیده شدگان درگاه خود قرار بده . خدایا! پدر و مادرم را از من راضی بفرما و آنها را ببخش که آنها هم بی توروسیاهند. خدایا! هر چه می خواهم کم است و هرچه بگویم ناکافی و هرچه بشنوم ناقص و هرچه ازتو بخواهم و تو بدهی لازم و هرچه درک کنم ناقص و هر چه
نظر شما