شهید حسن اسدى خانوكى/ شهادت مرداد62
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۷
ای دوستان، اميد است كه همانگونه كه در سنگر هاى محكم اسلام خدمت مى كنيد باشيد و بمانيد و هرگز دست از امام و رهبر خود (امام خمينى) بر نداريد و به اسلام خدمت كنيد.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، شهید حسن اسدی خانوکی در روستای خانوک از توابع زرند کرمان به دنیا آمد و در تاریخ 22 مرداد 1362 در منطقه مهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه شهید اسدی:
«بسم رب شهدا والصديقين »انا لله وانا اليه راجعون ستايش خداى را كه جانها دردست اوست وفرمان رواى زمان و زمين است وجان آفرين وگيرنده جانهااوست . بار خدايا اگر بايد بميرم پس چه خوش است در ره دوست جان بدهم وبه لقاء يار پيوندم واز جمله شهدا قرار گيرم پس بار خدايا مرگم را در شهادت قرار بده ومرا از دوستانت قرار ده
هم اكنون كه قلم بدست گرفته ام پاسى ازروز مى گذرد خورشيد پرتو افشانى مى كند درنورپر فروغ خورشيد مى يابم كه مثل چنين ساعتى است كه در سرزمين كربلاى ايران به خاك افتم و در خون خود بغلتم وجان به جان آفرين تسليم نمايم و افتخار شهادت را نصيب خود نمايم وبه لقا ء يار پيوندم انشا ء الله .بارى طلب عفو از تمامى مومنين و مومنات دارم . خدايا بار پروردگارا در اين دنياى فانى وزود گذر گناه بسيار كردم مرا ببخش واز زمره شهدا ء قرارم بده .
بارى دوستان اميد است كه همانگونه كه در سنگر هاى محكم اسلام خدمت مى كنيد باشيد و بمانيد و هرگز دست از امام و رهبر خود (امام خمينى) بر نداريد و به اسلام خدمت كنيد و هيچ وقت دعاى هميشگى خود را فرا موش نكنيد .
(خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار ، الهى آمين.بارى پدر جان و مادر جان گرچه من فرزنددوم از خانواده شماهستم كه به ديدار معشوق خود مى- روم پس صبر پيشه كنيد كه قرآن مى فرمايد : كه خدا صابرين را دوست مى دارد )مگر من از على اكبر حسين (ع) هستم يا خون من رنگينتر از خون برادرم است يا رنگينتر از خون بهشتى ها و چمرانها است پدر جان نگاهى به روز عاشورا ى حسين(ع )بينداز و ببين در يك روز داغ 72شهيد از بهترين ياران خود را ديد وصبر كرد .
با اين حال بين شهادت من و برادرم عبدالرضا حدود يك سال و نيم مى گذرد پس صبر كنيد واز خدا يارى بخواهد.
بارى خواهرانم زينب گونه باشيد و صابر وبردبار ، شنيديد كه زينب در روز عاشورا داغ 72 تن از يارانش را ديد و صبر كرد ،حتى خم به ابرو نياوردودر مقابل يزيد ملعون چنان خطبه پر شورى خواند كه يزيد ويزيديان را رسوا كرد .
بارى اى دوستان دنيا را رها كنيد وبه فكر توشه براى آخرت باشيد اسلام به يارى شما احتياج دارد درخت اسلام را با خون خود آبيارى كنيد .
با دوستان خدا دوست وبا دشمنان خدا دشمن باشيد .
در پايان از شما مى خواهم كه مر ا كنار قبر برادرم عبد الرضا به خاك بسپاريم واگر جنازه ام به دستتان نرسيد كنار قبر برادرم يك صورت قبر برايم قرار دهيد كه من در دنيا قدر برادرم را ندانستم بدين وسيله مى خواهم كه در آخرت شايد همسايه آن باشم و طلب عفو از آن دوست خدا كنم .
نظر شما