در روزی که ایشان در مدرسه بود و نماز جماعت شرکت می کرد، در آن روز نماز جماعت از روزهای دیگر شلوغ تر می شد.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، شهید محمد زحمتکشان دوم مهر 1335 در روستای سبزواران از توابع شهرستان جیرفت به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم در سال 1360 ازدواج کرد وصاحب دوپسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در  هفتم شهریور 1364 در جاده اهواز بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای جیرفت واقع است.

خاطرات شهید محمد زحمتکشان:
شهید محمد زحمتکشان ورزشکار بود و مدتی هم به عنوان معلم تربیت بدنی در مدارس مشغول به کار بود. شهید رئیس کمیته داوران فوتبال شهرستان بود و قضاوت مسابقات فوتبال باشگاهی را در سطح شهرستان به عهده داشت. 
بارها پیش می آمد وقتی قضاوت داوری مسابقه ای را به عهده می گرفت که من در آن به عنوان بازیکن حضور داشتم و شرکت می کردم. سخت ترین قضاوت را علیه تیم ما و بنده می کرد. چون تیم حریف فکر نکند اعمال نفوذی وجود دارد و در چندین مسابقه یادم می باشد به محض اینکه کوچکترین قضاوتی را می خواست انجام دهد، سعی می کرد عادلانه باشد. همیشه این خاطره در ذهنم تداعی می کند چون بنده در ورزش فعالیت دارم، خاطره اخراج کردن من از بازی و مسابقه ای که ایشان قضاوت می کرد یادم می آید. و همیشه داور مسابقه فوتبال را می بینم یا خودم فعالیت می کنم یاد شهید می افتم.
خاطرات زیادی نیز دانش آموزانش تعریف می کنند. از جمله اینکه در ساعت تربیت بدنی و زنگ ورزش همه می بایست لباس ورزشی بپوشند. اگر بچه ها لباس نداشتند می بایست حتی با لباس خانگی در سر کلاس ورزش حضور پیدا کنند و مسائل تربیتی زیادی نیز به بچه ها گوشزد می کرد و موقع نماز نیز خود شهید حضور پیدا می کرد و بچه ها هم از معلم ورزش خود پیروی می کردند و در روزی که ایشان در مدرسه بود و نماز جماعت شرکت می کرد، در آن روز نماز جماعت از روزهای دیگر شلوغ تر می شد.
در قبل از انقلاب ،ساواکی ها جلوی شهید را می گیرند. چون شهید همیشه ریش می گذاشت. از شهید می پرسند: چرا ریش گذاشتی؟ شهید می بایست جوابی بدهد که هم تبرئه شود و هم منطقی باشد. شهید می گوید: اگر شما هم در گرمای جیرفت زندگی می کردید، شما هم ریش می گذاشتید چون گرمای جیرفت صورت را می سوزاند. از ظاهر ساواکی ها بر می آمد غیر بومی باشند. آنها در برابر جواب شهید جوابی نداشتند و بدون مزاحمت ساواکی ها می روند.
شهید مدتی هم به عنوان توزیع کننده وسایل مایحتاج خانواده های محروم بود و وسایل را که به نام وسایل تعاونی در اختیار مردم می گذاشتند. حتی یک بار نیز یکی از اعضای خانواده تقاضای وسیله ای را کرده بود که شهید گفته بود: از شما مستحق تر وجود دارد. اول بایستی آنان که واقعا مشکل دارند نیازشان را برطرف کنیم و اگر خانواده ای تقاضایی می کرد حتی تا تحقیق نمی کرد و حضور پیدا نمی کرد، دراختیار آنها قرار نمی داد.
شهید مدتی نیز به عنوان مدیر مهمانسرای شهرداری بود و در جایی که غذا طبخ و سلف غذا بود، ایشان می آمد و در منزل غذا صرف می کرد و می گفت: غذای آنجا مال بیت المال است و نمی خورد.
راوی: یکی از دوستان شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده