تو که از بنده ی خدا این قدر می ترسی، و خجالت می کشی، چرا از خدا نمی ترسی؟
نوید شاهد:یک بار خیلی راحت در یک مجلس مهمانی شروع کردم به غیبت کردن در مورد کسی.

وقتی از آن مجلس بر می گشتیم، محمد گفت: می دانی که غیبت کردی، حالا باید برویم در خانه ی آن شخص و تو بگویی این حرف ها را پشت سرش زده ای.

گفتم: این طوری که آبرویم می رود؟!

گفت: تو که از بنده ی خدا این قدر می ترسی، و خجالت می کشی، چرا از خدا نمی ترسی؟

این حرفش باعث شد که من دیگر نه غیبت کننده باشم و نه غیبت شونده.


راوی: همسر سردار شهید محمد گرامی

سردار شهید محمد گرامی در  سال 1341 در روستای زنگی آباد از توابع شهرستان کرمان چشم به جهان گشود. تا پایان مقطع متوسطه در رشته ریاضی تحصیل نمود و دیپلم گرفت . سال 1362 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد . وی در اسفند 1365در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به گردن ، شهید شد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده