رویای صادقه؛ شهید علی زینلی
يکشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۵
به عنوان تبرک پولی را که از شهید رسیده بود قبول کرد و به روی چشمانش گذاشت.
نوید شاهد، در خواب پسرم را دیدم که گفت:«از مغازه نزدیک خانه بیسکویتی گرفته ام که مغازه دار پولش را از من نگرفته، برید آنجا و پول بیسکویت را که پنج ریال است به او بدهید»
از خواب که بیدار شدم دوباره خواب را در ذهنم مرور کردم.
نمی خواستم پسرم علی (شهید زینلی) نگران پس ندادن پنج ریال باشد، با کمی فکر کردن آدرس مغازه را به یاد آوردم.
نزدیک منزل ما بود. روز بعد رفتم سراغش و قضیه خوابم را برای مغازه دار تعریف کردم.
گفت: خدا رحمتش کنه ...ولی علی به من بدهی ندارد.
قسمش دادم بیشتر فکر کند، دوباره به فکر فرو رفت؛ ناگهان با لبخندی حسرت گونه روبه من گفت:درسته حاج خانم ،یک بار علی از من بیسکویت خرید، ولی من پولش را نخواستم.
گفتم: علی ناراحته که پول بیسکویت شما را نداده است،خواهش می کنم این پنج ریالی رو بگیرید.
او اگر چه اکراه داشت،اما به عنوان تبرک پولی را که از شهید رسیده بود قبول کرد و به روی چشمانش گذاشت.
راوی: مادر شهید علی زینلی
شهید علی زینلی هفتم فروردين 1345، در شهرستان شهربابك به دنيا آمد. تا اول متوسطه درس خواند، بهعنوان بسيجي درجبهه حضور يافت و دردهم ارديبهشت1361، درفرسيه بر اثر اصابت گلوله بهشهادت رسيد.
نظر شما