به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمد شیخ شعاعی اختیار آبادی ؛
امت حزب الله توجه داشته باشید منحرفین و مغرضین ، مرموزانه سعی می کنند شما را از روحانیت راستین جدا کنند . باید سخت بیدار و هوشیار باشید و با آگاهی توطئه آنها را خنثی سازید و سعی کنید که از روحانیت اصیل خط بگیرید.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، ، محمد شیخ شعاعی سال ۱۳۳۴ در روستای اختیارآباد واقع در ۱۳ کیلومتری شهر کرمان خانواده‌ای مذهبی، پا به عرصه‌ی حیات نهاد. با پایان تحصیلات دوره ابتدایی و نبود مدرسه راهنمایی برای ادامه‌ی تحصیل به کرمان ‌رفت.
در سال ۱۳۵۳ به دلیل علاقه وافر به اهل بیت و علاقه به ادامه تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد و تا کفایتین هم پیشرفت کرد. 
در سال‌های پرهیجان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که اختناق ناشی از حکومت رعب و وحشت پهلوی کشور را فرا گرفته بود، با حضور در جلسات مختلف و تجمع‌های مردمی در متن حرکت انقلابیون قرار گرفت به طوری که در تظاهراتی که در قم جهت مراسم شهادت فرزند امام ( سید مصطفی خمینی ) برگزار شده بود شرکت نموده و مورد تعقیب ساواک قرار گرفت.
عمال رژیم او را دستگیر کردند و مورد شکنجه قرار دادند و سپس او را آزاد کردند.مبارزات شهید شیخ‌شعاعی تنها به شهر قم خلاصه نمی‌شد زیرا در واقع او تب و التهاب انقلاب را از قم به جوانان اختیارآباد و روستاهای مجاور منتقل می‌کرد. 
با شروع جنگ تحمیلی، شهید شیخ‌شعاعی مانند سایر جوانان ندای رهبر را لبیک گفت و راهی جبهه شد. او چه زمانی ، که در پشت جبهه بود و چه زمانی که در سنگرهای خط مقدم حضور داشت، باعث قوت قلب نیروهای اسلام بود. شهید در عملیات مختلف از جمله والفجر مقدماتی، والفجر یک، شکستن حصرآبادان، عملیات خیبر، آزادی مهران، کربلای یک و کربلای چهار شرکت نمود.سرانجام در آخرین عملیات یعنی کربلای ۴، شرکت نمود و در پنجم آذرماه ۱۳۶۵ پس از ساعت‌ها مبارزه مداوم، بدن مبارکش آماج گلوله‌های دشمن قرار گرفت و با کوله‌باری از فضیلت راهی منزل و مقصود، مقام قرب الهی شد.

خاطراتی دربارۀ شهید شیخ شعاعی:

وقتی در شب عملیات کربلای 4 قرار بود مسافتی را در اروند با قایق برویم تا به جزیرۀ ام الرصاص برسیم ، مسافتی را نیز باید در داخل اروند خروشان با شنا طی می کردیم  . آب تا بالای سینه ی ما را فرا گرفته بود . من اولین بار بود که درعملیات شرکت می کردم ، برای همین قدری ترس وجودم را فرا گرفته بود . همین طور در صف حرکت می کردم ، دیدم کسی دست برشانۀ من زد و گفت: مهدی تو هستی ؟ نگاه کردم دیدم برادرم محمد است . گویی فهمیده بود که من کمی ترسیده ام . گفت نترس ، فرض کن خانه است و داری سنگی پرتاب می کنی و کسی هم از آن طرف سنگ به طرف شما پرتاب می کند. من در آن موقع شب در آن وضعیت خطیر واقعاً روحیه پیدا کردم . اصلا حضور او درکنار من باعث خوشحالی بود. با خود گفتم دیگر همراه برادرم می روم . اما به چهار راهی که رسیدیم گلوله ای  آمد و ما دیگر یکدیگر را ندیدیم.

شهید با ایراد سخنرانی های گرم و دلنشین خود با دعای کمیل پرشور خود، با کلاس های عقیدتی وسیاسی و زیارت عاشوراهای حیاتبخش، در میان رزمندگان شور وغوغا به پا می کرد. فعالیت های او همیشه شعلۀ عشق به ائمه معصومین خصوصاً امام حسین علیه السلام را در دل رزمندگان ، بر می افروخت و همین ها رابطه ای درونی بین شهید و دیگر رزمنده ها ایجاد کرده بود که وقتی یکی ازآنها شهید می شد، شیخ شعاعی با اشک به بدرقۀ آنها می رفت.

راوی: برادر شهید

-قرار بود كه رزمندگان براي عمليات خيبر به جزيره مجنون بروند. شب كه به طرف منطقه حركت مي كردند ، باران مي باريد و تا صبح كه در راه بودند ، همگي خيس شده بودند. صبح روز بعد شهيد را ديدند كه لباسهايشان را شسته و خشك كرده بود. سپس به افراد همراه خود گفت : كه امروز ظهر اينجا نماز جماعت برگزار مي كنيم.

بعضي از رزمندگان گفتند: آقا شيخ ، اينجا كه نمي شود، نماز جماعت بخوانيم. ايشان گفت: چرا نمي شود؟ بايد اينجا به دشمن بفهمانيم كه ما بخاطر همين مسئله نماز كه ستون دين ماست آمده ايم كه بجنگيم. هدف اصلي ما همان هدف اصلي مولايمان امام حسين عليه السلام است، پس بايد همين جا نماز جماعت بخوانيم... به هر حال ظهر جايگاهي را آماده كردند و نماز را به جماعت خواندند.

 ايشان فرد صبوري بود و مشكلات را تحمل مي كرد. هميشه در چهره ايشان شادي موج مي زد و اگر ناراحتي داشت، اظهار نمی کرد ، همان طور كه در روايت داريم: المؤمن حزنه في قلبه و بشره في وجهه.
راوی : همرزم شهید

وصیّت نامه شهید محمد شیخ شعاعی:

از همۀ مردم می خواهم تقوای الهی را پیشه خود سازند (ان اکرمکم عندالله اتقکم ) همیشه به یاد خدا باشید و با ذکر خدا دل های خود را آرامش دهید (الا بذکرالله تطمئن القلوب).

به برادران و سروران معظم و ارزشمند طلبه توصیه می کنم که قدر و ارزش خود را بدانند و با غوطه ور شدن در دریای علم و دانش و مکتب الهی ، از سنگرهای فرهنگی دفاع نمایند.

امت حزب الله توجه داشته باشید منحرفین و مغرضین ، مرموزانه سعی می کنند شما را از روحانیت راستین جدا کنند . باید سخت بیدار و هوشیار باشید و با آگاهی توطئه آنها را خنثی سازید و سعی کنید که از روحانیت اصیل خط بگیرید و در جریان مسایل سیاسی باشید.

از مردم شهید پرور و همیشه در صحنه می خواهم که در تمام صحنه ها حضوری فعال داشته باشید . شعائر مذهبی را حفظ و رعایت نمایید. نماز جمعه و جماعات را با شکوه هر چه تمام تر برگزار نمایید.

برادر و خواهر ، دنیا دارفانی است . خدای ناکرده مال و وابستگی های دنیوی ما را از ارزش های معنوی و حیات اخروی دور نسازد. سعی کنید زیاد قرآن بخوانید و دریاد گرفتن قرآن نهایت سعی خود را مبذول فرمایید.

از اختلاف و تفرقه جداً بپرهیزید و اخوت و برادری دینی بین شما حاکم باشد . به خانواده های  معظم شهدا  احترام بگذارید.

امت حزب الله به خاطر حفظ اسلام و آبروی اسلام مشکلات و سختی ها را تحمل نمایید و با نق زدن موجبات ناراحتی مسئولان خدمتگزار را فراهم نسازید.

به جوان هایی که هنوز در خواب غفلت فرو رفته اند ، توصیه می کنم با مساجد و امور مذهبی ارتباط برقرار کنید ، زیرا سعادت انسان در ارتباط با مسجد و امور مذهبی است .

از یتیمان سرکشی کنید زیرا آنها نیاز به محبت دارند. بیماران را عیادت نمایید و با اخلاق اسلامی با  مردم برخورد نمایید و خودسازی را فراموش نکنید.
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
عاشق شهادت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۹
0
4
ممنون
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده