آشنایی با عملیات کربلای 5 و نقش لشکر ثارالله در این عملیات
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۵
كربلاي 5، وضع بسيار سخت و نااميدكننده داشت، «كربلاي 4» با شكست مواجه شده بود و شرايط روحي بدي بوجود آورد بود. بخشي از منطقه را انبوهي از ميدان مين پر كرده بود و بخشي ديگر را «گل»، كه قابل عبور نبود.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، عملیات كربلاي 5، يكي از مهمترين و پر افتخارترين عملياتهاي دفاع مقدس است كه در 19 ديماه 1365 با رمز مبارك «يازهرا(س)»، در منطقة شلمچه و شرق بصره آغاز گرديد.
كربلاي 5، به لحاظ رشادت و مقاومت وصف ناپذير نيروهاي ايران در شرايط بس دشوار از يك سو و پيچيدگي دژهاي مستحكم دشمن از سوي ديگر، يكي از بزرگترين و مهمترين نبردهاي تمام دوران جنگ تحميلي محسوب ميشود.
عمليات كربلاي 5، نتايج مهم و راهبردي در پي داشت. عبور از موانع نفوذ ناپذير دشمن در شرق بصره و حضور در حومة شهر به گونهاي اهميت داشت كه موجب شد موقعيت سياسي و نظامي عراق تضعيف و اوضاع جبهههاي نبرد به سود قواي نظامي ايران تثبيت گرديد.
افزون بر اين، تلاشهاي بينالمللي براي پايان دادن به جنگ افزايش يافت و به تصويب قطع نامة 598،- که براي اولين بار تا حدودي نظريات جمهوري اسلامي ايران در آن لحاظ شده بود- در شوراي امنيت سازمان ملل انجاميد.
سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی از عملیات کربلای 5 می گوید:
در «عمليات كربلاي5» حاج مهدي طياري ناجي عمليات در محدوده لشكر ثارالله بود. عملكرد او بعد از غواصها در گرفتن سرپل كه تأثير بسيار عميقي در سرنوشت كل عمليات داشت، تعيين كننده بود. سردار شهید حاج مهدي طياري از فرماندهان لشكر 41 ثارلله كرمان در دفاع مقدس بود.
ميتوان او و «حاج يونس» ( شهيد يونس زنگيآبادي) را مردان شماره يك «عمليات كربلاي 5» ناميد. كربلاي 5، وضع بسيار سخت و نااميدكننده داشت. «عمليات كربلاي 4» با شكست مواجه شده بود و شرايط روحي بدي بوجود آورد بود. بخشي از منطقه را انبوهي از ميدان مين پر كرده بود و بخشي ديگر را «گل»، كه قابل عبور نبود.
خط اول را سه گردان غواص گرفته بودند. اولين گردان عمل كننده بعد از غواصها گردان حاج مهدي طياري بود. آنها ميبايست از يك جنگل 500 متري سيم خاردار عبور ميكردند. كار بزرگي بود.حاج مهدي از ابتداي عمليات، طوري در بيسيم صحبت ميكرد كه انگار نه انگار در خط مقدم، ميان آتش و خون قرار گرفته است. گويي در خيابانهاي جيرفت مشغول حرف زدن و شوخي كردن است. ذرهاي ترس و نگراني در وجودش درك نميشد. چنان سرعتي در پيشروي داشت كه تصورش براي انسان دشوار بود. در طول عمليات اعتنايي به چپ و راست محدوده گردان نداشت. او فقط به فكر كار خود بود و سعي داشت ماموريتش را به نحو احسن و هر چه سريعتر انجام بدهد.
ما در خط مقدم درگير بوديم و ذهنمان در آن جا بود كه ناگهان حاج مهدي طياري از پشت بيسيم اعلام كرد من از كانال ماهيگيري عبور كردم. من آن طرف كانال هستم. وقتي خبر را به آقا محسن ( محسن رضايي) دادم، طولي نكشيد روي خط بيسيم ما آمد و شروع به تشويق حاج مهدي كرد.
كسي باورش نميشد كه حاج مهدي از كانال ماهي عبور كرده باشد. همه در ترديد به سر ميبرديم. براي اطمينان، بار ديگر رمز پل را چندين بار براي حاج مهدي تكرار كردم، در آخر گفتم شايد رمز را فراموش كرده باشد و يا اشتباهي فهميده است. به طور معمولي به حاج مهدي گفتم: طياري از روي پل ماهيگيري عبور كردي؟
طياري از پشت بيسيم گفت: بله، از روي پل ماهي عبور كردم آمدم اين طرف. اشك در چشمان همه جمع شده بود. باور كردنش بسيار دشوار بود به طياري گفتم: خوب، ديگر جلو نرو...
نظر شما