مروری بر وصیت نامه شهید سید جعفر تهامی پور
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۴
چه سعادتي از اين بالاتر و بهتر که انسان اين جان ناقابل خويش را در راه صاحب اصلي اش خداوند تبارک و تعالي فدا سازد.
نويد شاهد کرمان، شهيد سيدجعفر تهامي پورزرندي در سال 1350 در شهرستان زرند ديده به جهان گشود و در بيست و چهارم فروردين 1366 به فيض عظيم شهادت نائل آمد.
وصيت نامه شهيد سيد جعفر تهامي:
بسم الله الرحمن الرحيم
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
وَ قاتِلُوهُمْ حَتّي لا تَکُونَ فِتْنَةٌ
و در اين زمان است که زمين و زمان يکبار ديگر عوض شد و با نداي ملکوتي «هل من ناصر ينصرني» از حلقوم پاکي همچون روح الله يک بار ديگر تمامي اسلام بر تمامي ملل کفر صف کشيده اند و آنها را به خاک مذلت کشانده اند و از شما عزيزان مي خواهم که سيره خاندان نبوت را در پيش گيريد.
علي وار عبادت نماييد و اي مادران زهرا وار باشيد و اي خواهران زينب وار زندگي کنيد و زهرا وار فرزندانتان را تربيت نماييد. و بالاخره همچون سالار شهيدان مظهر شهامت، شجاعت، شهادت، ايثار و مقاومت باشيد و مثل حسين جان فدا سازيد چون اين جان بايد برود، چه امروز و چه فردا، بالاخره مي رود و چه سعادتي از اين بالاتر و بهتر که انسان اين جان ناقابل خويش را در راه صاحب اصلي اش خداوند تبارک و تعالي فدا سازد و اين ستارگاني که دور خورشيد جمع بودند.
زماني که امتحان الهي از طرف پروردگار شروع شد به مدت کمترزماني خود را به صحنه هاي نبرد نور عليه تاريکي رساندند و آنجا بود که معلوم شد چه کسي واقعاً دوست خداست و عاشق معشوق خود مي باشد و در آن زمان بود که مردانه در برابر ظلم ايستادند و مردانه جنگيدند و بساط ظلم را برچيدند و مظلومانه شمع وجودشان خاموش شد و به لقاءالله شتافتند و چون به سخن خدا ايمان داشتند که :«إن ينصرکم الله فَلا غالِب لَکُم» پيش رفتند و هميشه پيروز و سرافراز بودند و همواره با سوز دل مي گفتند «ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»
از پدر و مادر مهربانم و از تمامي اقوام و خويشان و از تمام امت حزب الله طلب بخشش و مغفرت مي نمايم و از آنها خالصانه مي خواهم که امام امت را تنها نگذاريد و هميشه صحنه هاي جنگ را پر نگه داريد و مساجد را حفظ کنيد. و همينطور که آنها رفتند و مسئوليت ما را سنگين تر نمودند اگر اين لياقت هم نصيب منِ بي لياقت شد با عمل کردن به دستورات اسلام، حافظ و نگه دار خون شهيدان باشيد و هر کدام از شماها مُبَلِّغي از اسلام باشيد و همواره ياد و ذکر خدا را از ياد نبريد.
از برادرانم مي خواهم که راه خونبارم را ادامه دهيد و اين را بدانيد که زيارت کردن قبر جدمان احتياج به خون دارد و اي دوستان سلاح بر زمين افتاده ام را برداريد و انتقام خونم را بگيريد و دعايم کنيد که در آن دنيا با جدم رسول الله و ابا عبدالله و شهداي کربلا محشور باشم و سرافراز باشم و خدايي نکرده سرافکنده نباشم. به اميد زيارت کربلا
در دايره بلا، بلي بايد گفت *** لبيک به نعره علي بايد گفت
اي صف شکنان مکتب ثارالله *** جنگ، شرف است، يا علي بايد گفت
نظر شما