خاطره ای از شهید علی یار شول/ پاکسازی جنگل در میان خونسردی
شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۲۰
همرزمانم با دلهره و اضطراب از من خواستند كه او را نزد ساير سربازان عراقي نفرستم زيرا بر اين باور بودند كه سرباز عراقي محل اختفاي ما را لو داده و موجب دردسر خواهد شد اما من به آنها اطمينان دادم كه اتفاقي نمي افتد به شرط اينكه صبور باشند و خونسردي خود را حفظ كنند.
نوید شاهد کرمان، "هنگامي
كه قرار بود جنگلهاي اطراف پادگان قشله را در شهر فاو پاكسازي آن دشوار به نظر ميرسيد، زيرا نيروهاي عراقي به فاو كاملاً آشنايي داشته و تمام راهها مسيرها و ساختمانها
را به خوبي ميشناختند و چنانچه منطقه درست پاكسازي نميشد.
سربازان عراقي ميتوانستند
در مخفي گاهها پنهان شوند و هنگام پيشروي نيروهاي ما، از لا به لاي درخت ها و
نيزارها بيرون آمده و راههاي عقب جبهه ما را سد كنند و نيروهاي پشتيبان عمليات
والفجر 8 با مشكل مواجه شود.
به همين دليل
تلاش ميكرديم كه جنگل كاملاً پاكسازي شود و اثري از نيروهاي عراقي در آنجا باقي
نماند و اين البته كار آساني نبود. در حين پاكسازي از شگردهاي مختلفي استفاده
كرديم و مومفق شديم هفت يا هشت سرباز
عراقي را دستگير كنيم.
در بين نيروهاي ما يك سرباز خرمشهري بود از او
خواستيم به زبان عربي از آنها بپرسد تعداد سربازان عراقي چند تا است و كجا مخفي
شدهاند؟ سرباز عراقي جواب داد كه تعداد
40 نفر از سربازان ما در جنگلها و نيزارها مخفي شدهاند و آمادهي حمله به
نيروهاي ايراني هستند و اين تيراندازي ها از جانب آنهاست.
وقتي سرباز عراقي اين
اطلاعات را در اختيار ما گذاشت از او خواستيم نزد نيروهايشان برگردد و به آنها
بگويد كه ايراني ها از وضعيت ما باخبرند، اگر خودمان را تسليم را نكنيم همه كشته
ميشويم سرباز عراقي هم قبول كرد.
همرزمانم با دلهره و اضطراب از من خواستند كه او
را نزد ساير سربازان عراقي نفرستم زيرا بر اين باور بودند كه سرباز عراقي محل اختفاي ما را لو داده و موجب دردسر خواهد
شد اما من به آنها اطمينان دادم كه اتفاقي نمي افتد به شرط اينكه صبور باشند و
خونسردي خود را حفظ كنند.
پس از مدتي سرباز عراقي در حالي كه چهل سرباز ديگر پشت
سرش حركت ميكردند نزد ما برگشت. همهي آنها تسليم شدند و ما با اين ترفند جنگل را
به راحتي پاكسازي كرديم.
شهید علی یار شول در سال 1337 در روستای امیرآباد شول از توابع شهرستان سیرجان متولد شد، از بدو تولد تا کلاس دوم ابتدائی در روستای امیرآباد شول بود و پس از آن همراه با خانواده به روستای همجوار یعنی دارستان نقل مکان نمود.
وی در مقطع ابتدایی دانش آموزی پرتلاش و تیز هوش بود و در کنار تحصیل به امرار معاش خانواده دوشادوش پدر نیز کوشا بود.
وی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی به همراه شهید احمد شول وارد جریانات سیاسی مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی شد و همزمان دوستان، اقوام و آشنایان را نیز به شرکت در فعالیتهای سیاسی ترغیب می نمود.
با شروع جنگ تحمیلی، شهید علی یار شول در جبهه حضور پیدا کرد و بارها متحمل جراحات دردناکی شد و بالاخره در عملیات کربلای 5 آسمانی شد.
منبع: کتاب مرد ناتمام قصه
نظر شما