مروری بر زندگی و وصیت نامه شهید ذبیح الله قریه میرزایی
پنجشنبه, ۰۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۱۲
برخود می بینم که نهال نوجوان انقلاب اسلا می احتیاج به آبیاری خون دارد و خون خود را به اسلام عزیز و درراه خدا اهداء کردم.
نوید شاهد کرمان، شهید ذبیح الله قریه میرزایی/ محرم سال 44 دیده به جهان گشود، درسن 5 سالگی به مدرسه رفت و دوران دبستان را درمدت 3سال به پایان رساند و در دوران نوجوانی و مقطع راهنما یی با مسجد اخت شده و تمامی اوقات فراغت را درمسجد می گذراند به طوری که درکلاسهای قرآن مسجد سریعا" پیشرفت داشته وقار ی برجسته ای شده بود که در مسابقات نیزمقا م اول راکسب می کرد.
دوران راهنما یی را با موفقیت ومعدل بالا به اتمام رساند و وارد دبیرستان شد و دررشته فرهنگ وادب مشغول به تحصیل شد که دراین دوران توسط مدیر ومعاون مدرسه به دلیلی کارهای مذهبی و فرهنگی مورد اذیت واقع می شد.
سه سال اول دوران د بیرستان را درشهرراین و سال چهارم را درمدرسه سعادت کرمان با موفقیت به اتمام رساند و پس از د یپلم وارد سپاه پاسدارا ن شد و به جبهه اعزام گردید.
درعملیات فتح المبین با اصا بت ترکش به سرش مجروح شده اما مجددا " به جبهه بازگشت و درعملیات رمضا ن سال 61 به ندای حق لبیک گفته وبه شهادت رسید.این شهید ازجمله شهدای مفقودالاثر کرمان بودند که بعد ازچهارده سال در 27 رمضان 75توسط گرو ه تفحص پیدا و دروزقدس با مرا سم پرشکو هی درمزارشهدای شهررا ین و درجا یگاه ابدیش به خاک سپرده شد .
نکته مهم: اینکه این شهید عزیز درمحرم به د نیا آمده و در رمضان به شهادت رسید .
گزیده ای از وصیت نامه شهید ذبیح الله قریه میرزایی:
بسم الله الرحمن الرحیم
(الذین آمنوا وهاجرو ا وجاهدوا فی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجةعندالله واو لئک هم الفائزون )
کسانی که ایمان آو ردند و از و طن هجرت کرده اند ودر راه خدا با مالها وجا نهایشان جهاد کرده اند ازانان را در نزد خدا مقا م بلندی است و انها ازرستگا را نند .
پدر ومادرهم اکنون که این سعادت نصیب من و نیز چنین افتخاری نصیب شما و الد ینم شد که فرزندشما درصحنه های نبرد حق علیه باطل شرکت کند و من به حکم قرآن که بایستی با کفار و مشرکین به مبارزه برخاسته و انها را ازپای درآو رد .
همچنین جواب به ندای هل من نا صر حسین بن علی (ع)که دررو ز عا شو را سرداد و هنوز او سرورشهیدا ن حامی اسلام منتظر جواب ازهرنسل وعصری می با شد که اسلام محتاج مردان با ایمان وسلحشور و خون و قیا م و درتمام ادوار تار یخ می با شد.
برخود واجب شرعی دیدم که با همرزمانم و برادرا ن پاسدار جان برکفم درصحنه تاریخ سا ز حق و باطل شرکت کنم و میدانم که انتخاب چنین را هی لا زمه اش جانفشانی وخون دادن است ومن برخودمی بینم که نهال نوجوان انقلاب اسلا می احتیا ج به آبیاری خون دار د .خون خود رابه اسلام عزیز و درراه خدا اهداء کردم که (انا لله وانا الیه راجعون )که من متعلق به شما نیستم وشما حق گریه و زاری برای من ندارید که ماهمه ازخدا ئیم و بسوی او بازگشت می کنیم وچه بازگشت بهترازاینکه با مجاهدت درراه خدا واحیای دین اوبسوی اوبازگشت .بسوی او را من ازطریق قرآن برگزید م هرچه بگو یم کم گفته ام که دربسیار ی ازآیات قرآن همه ما دعوت به جهادومبارزه شده ایم .
وتو ای برادر و خواهرکه منتظری هرچه زودتر مابر گروه کافرا ن پیروز شویم می خواهم که بعد از من راه خدا را پیش گیرید و همیشه این دعا را درنمازهای یومیه برای تمام رزمندگان بخوانید .
(ربناافرغ علینا صبرا " وثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکا فرین )
خدایا برصبرما بیفزا و گامهایمان را استوار گردان و ما را بر گرو ه کا فران پیرو ز بگردان .
و السلام 59/11/5
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۱
لطفا اگر عکسی دارید ارسال کنید به این شماره. 09132980145