خاطراتی از غواص شهید «حسن رجبعلی پور»
سهشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۱۷
تابستان سال 56همه فکر می کردیم می رود کلاس شنا در حالیکه ایشان در گردان غواص لشکر ثارالله (گردان 408) عضو شده بود، وظیفه ی او استفاده از آر پی جی و انهدام تانک بود.
نوید شاهد کرمان، "پس از حدود 10 ماه که از شهادت احمد(برادر شهید) گذشت، محمود را جهت معالجه به آلمان اعزام کردند و بتدریج مادر درگیر سردردهای عصبی مکرر شده بود و این امر هم مانع حضور وی در جبهه نمی شد.
خلاصه اینکه زمان امتحانات دیپلم و کنکور هم در جبهه بود. در این مدت سردردهای مادر هم شدت گرفته بود و گاه گاه با نگرانی بر زبان می آورد که بچه های من کسی نیستند که سالم از جبهه برگردند من آنها را خوب می شناسم تا اینکه حسن بالاخره برگشت، اما چند روزی بیشتر در کرمان نبود که با مرگ مادرکه هنوز پنجاه سال هم نداشت مواجه می شود و بعد از آن پس از قبول در دانشگاه تربیت معلم تهران که (با وجود اصرار اطرافیان حاضر به استفاده از سهمیه ی برادر شهید یا رزمندگی نشده بود) بمدت یکسال راهی دانشگاه می شود و به گفته همکلاسی هایش فقط جسمش در آنجا بود، روحش جای دیگری پرواز می کرد.
*تابستان سال 56همه فکر می کردیم می رود کلاس شنا در حالیکه ایشان در گردان غواص لشکر ثارالله (گردان 408) عضو شده بود. وظیفه ی او استفاده از آر پی جی و انهدام تانک بود.
*روز آخری که قرار بود برود به جبهه، صبح زود با موتور پدرم در خانه حاضر شد و گفت آمده ام برای خداحافظی و بیا تا مدرسه ترا برسانم و فرزندم را در بغل گرفته به خانه مادر بزرگش برد و مرا هم به مدرسه رساند گفتم حال مدرسه رفتن ندارم گفت معلوم نیست چه وقت ما را حرکت دهند برو به کارت برس.
*در دوران دانشجویی اش در تهران مرتب به یکی از خانواده از اقوام (بنام آقای متدین ) که در جبهه بودند سر میزد، بچه های ایشان به وی علاقمند شده بودند که تا مدتها بعداز شهادتش مسواکش را نگه داشته بودند.
راوی: خانواده شهید
*من درگردان 410 بودم که از طرف رفسنجان حمایت و رسیدگی می شد وبه همین جهت امکانات بهتری نسبت به گردان 408 داشتیم یک روز که به حسن سرزده بودم متوجه شدم که از نظرامکانات غذایی وضع خوبی ندارند خواستم تعدادی کنسرو و یا بسته های پسته برایش ببرم حسن گفت اگرمی توانی برای تمام بچه های گردان بیاور و گرنه نمی خواهد بیاوری.
حتی مین های غواضی اش خوب نبود و پایش را اذیب می کرد گفتم من جنس خویش را دارم برایت می آورم قبول نکرد و گفت از همینکه به خودم داده اند استفاده می کنم.
راوی: همرزم شهید
شهید حسن رجبعليپور چشمهگز/ سيزدهم آبان 1345، در شهرستان كرمان متولد شد. دانشجوي مقطع كارداني رشته تاریخ تربیت معلم تهران بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. چهارم دي1365، در امالرصاص براثر جراحات جنگي به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش واقع است. برادرش احمد نيز به شهادت رسيد.
نظر شما