شهید «عباس شمسی سعید آبادی»:

سفره ی انقلاب با خون شهیدان رنگین تر می شود

پنجشنبه, ۲۱ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۶

اخبار فرهنگی

در وصیت نامه شهید آمده است: هر روز که شهیدانی و مجروحانی را تقدیم انقلاب می کنیم سفره ی (انقلاب) رنگین تر می شود و ما پیش خداوند آبرومند تر می شویم.

نوید شاهد کرمان، شهید «عباس شمسی سعید آبادی» چهارم فروردین 1348در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. وی تحصیل را تا مقطع سوم متوسطه ادامه داد و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. شهید شمسی دهم تیر 1365در مهران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در لاهیجان رفسنجان واقع است.

گزیده ای از وصیت نامه شهید «عباس شمسی سعید آبادی» را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل ا...

ای مومنین خداوند از جانها و مالهای شما خریداری می کند و در عوض به شما بهشت جاویدان می دهد و این مزد کسانی است که در راه خدا می جنگد و در این راه به شهادت می رسند.

با سلام و درود به مهدی موعود منجی عالم بشریت و نایب برحقش امام امت خمینی بت شکن و با سلام و درود به شهیدان ،مفقودین و جانبازان انقلاب اسلامی اینجانب برادر کوپک شما عباس شمسی وصیتی به شما مردم می کنم.

(جبهه) با مرگ یک قدم بیش نیست هر لحظه که نفس پایین می رود امکان بالا آمدن آن نیست و شهادت در آنجا چیزی است که همه برای رسیدن به آن تلاش و کوشش می کنند و هر روز که شهیدانی و مجروحانی را تقدیم انقلاب می کنیم سفره ی رنگین تر می شود و ما پیش خداوند آبرومند تر می شویم و در آنجا قطع شدن دست و پا و دیگر اعضا چیزی عادی است.

حال که قلم به دست گرفته ام و می خواهم وصیت بنویسم نمی دانم که شهادت نصیب من می شود یا نه.

و پیامی که به شما مردم مسلمان مخصوصا مردم لاهیجان دارم این است که شما همان طوری که از اول انقلاب در صحنه بوده اید باشید و برای انقلاب تلاش کنید و حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و نکند از جنگ رو بر گردانید که علی(ع) فرمود: هر کس از جنگ رو برگرداند ننگ در پشت سر اوست و ای جوانان نکند در رختخواب دلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و علی اکبر حسین در راه حسین با هدف شهید شد.

ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود و همه ی ما مانند خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم.