خاطراتی از شهید حسین دوست‌محمدي/ آخرین دیدار به روایت برادر
دوشنبه, ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۵۳
گفت: برادر، می دانی که فردا عملیات است و ممکن است ما دیگر همدیگررا نبینیم، بعد دست در گردن هم انداخته بود و گویا چهره اش بسیار نورانی شده بود این آخرین دیدار ما با یکدیگر بود.
نوید شاهد کرمان، شهید « حسین دوست‌محمدي» يكم مرداد 1348، در روستاي اختيار آباد از توابع شهرستان كرمان به‌دنيا آمد. در حوزه علميه درس خواند، به عنوان بسيجي درجبهه حضور يافت. نوزدهم دي 1365، در شملچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش واقع است.
در سالروز ولادت شهید حسین دوست محمدی خاطراتی از وی را مرور می کنیم:
*** یک بار که به اتفاق حسین از طرف بسیج به مشهد مقدس رفته بودیم توفیق شد و از طرف حرم ما را دعوت کردند برای نهار به آشپزخانه حرم برویم و آنجا غذا بخوریم . حسین خیلی خوشحال بود و با هر قاشقی از غذا که می خورد صلواتی می فرستاد و به من می گفت : غذای حضرت دست کمی از غذاهای بهشتی ندارد و آخر سر هم تکه ای نان همراه خودش آورد و به کسانی که پشت در ایستاده بودند و گفت : بعضی ها می خواهند به عنوان تبرک با خود ببرند و آن را به یک نفر داد .
راوی: دوست شهید
*** ایشان بسیار به نماز شب اهتمام داشتند و حتی از آنجاکه خوابشان سنگین بود برای خواندن نماز شب در حجره ساعت کوک می کردند و وقتی ساعت زنگ می زد برای نماز بیدار می شدند و این یکی از خصوصیات بارز حسین بود که خیلی از دوستان وی هم به آن اشاره می کردند .
راوی: برادر شهید
*** شب قبل از عملیات کربلای پنج ، من دم غروب در سنگر نشسته بودم که حسین آمد و مرا صدا کرد ؛ وقتی رفتم او به من گفت : برادر! می دانی که فردا عملیات است و ممکن است ما دیگر همدیگررا نبینیم و بعد به من توصیه کرد که چون پدر مریض است حتماً بعد از عملیات به اختیارآباد برگرد و بعد دست در گردن هم انداخته بود و گویا چهره اش بسیار نورانی شده بود این آخرین دیدار ما با یکدیگر بود.
راوی: برادر شهید
نظر شما
