خالی گذاشتن سنگر، خیانت به اسلام و خون شهیدان است+ دستخط شهید
سهشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۳
در وصیت نامه شهید مرتضی درجهانگیری آمده است: از برادران و دوستانم می خواهم که برای شادی روح من و همرزمانم سنگرها را پر کنید که خالی گذاشتن این سنگرها خیانت به اسلام و خون شهیدان می باشد.
نوید شاهد کرمان، شهید «مرتضی درجهانگیری» دهم ارديبهشت 1347، در روستاي حاجيآباد گرم از توابع شهرستان جيرفت چشم به جهان گشود. وی تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1365، ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. اعزامي يگان ويژه نيروي انتظامي بود، هفتم مرداد 1373، در حسينآباد زيركي جيرفت هنگام درگيري با اشرار بر اثر اصابت گلوله به پا، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
بخش هایی از وصیت نامه شهید «مرتضی درجهانگیری» را مرور می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
من از سلاله خون جملگی شهدای اسلام و وارث خونهای پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع که در زمانه ای و مقطعی پرمخاطره قرارگرفته ام و به نتیجه ای جاودانه دست یافته ام که دو راه در پیش دارم یکی راه حسین وار مانند شبهای گذشته با تمامی وجودم راه پوییدن و رفتن را انتخاب کنم و به صف شهدا بپیوندم.
دوم اینکه مانند یزیدها حیران وار بمانم و بخورم و بخوابم و هیچ حرکت و هجرتی نداشته باشم و بپوسم و هیچ در هیچ شوم، در این دنیا در نزد خداوند متعال و در برابر خون شهدا و در آن دنیا نیز به آتش دوزخ گرفتار آیم.
چنانکه وفتی علی (ع) در حربگاه وقتی شمشیر کفار بر تارکش می خورد می فرماید : سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم او که امام و مقتدای ما بود گفت از این دنیا راحت شدم.
پس من نیز باید بگویم و در صحنه باشم که اگر نباشم تنها نامم شیعه است و رسمم شرک. لذا از برادران و دوستانم می خواهم که برای شادی روح من و همرزمانم سنگرها را پر کنید که خالی گذاشتن این سنگرها خیانت به اسلام و خون شهیدان می باشد. و از پدر و مادرم تشکر می کنم که به پای من زحمت کشیدند.
و این گونه تربیت کردید که بتوانم همراه رهروان حسین حرکت کنم و شهید شوم و مادرم باید مرا ببخشی چون نتوانستم زحمات تو را جبران کنم.
مادرم، شیرت را حلالم کن. خداوند ترا فردای قیامت همنشین حضرت فاطمه قراردهد.
و همسر باوفایم خداوند به تو اجر دهد و مرا حلال کن مرا ببخش چون من همسر خوبی برای تو نتوانستم باشم و انشاءالله که بعد از من به راحتی زندگی را بگذرانید و اکنون که این وصیت نامه را می نویسم بغض گلویم را گرفته است و نمی دانم که چرا ناراحتم زیاد برایت و بعد از من صاحب اختیار خودت هستی.
همسرم از تو می خواهم که شهادتم را برای فردین و یاسینم تعریف کنی و بگو پدرتان در راه خدا کشته شد و به آنها بفهمان که بعد از من راه خدایی را انتخاب کنند و نگذارند اسلحه پدرشان سرد شود.
و پدر مهربانم مرا ببخش چون نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم و بعد از من تا هر وقتی که همسرم خواست بماند مجاز است تا هر وقتی که دلش خواست هر وقت که خواست برود کسی مزاحم او نشود و او را ناراحت نکنید.
و در پایان از خواهران و برادرانم صبر و پایداری و استقامت می خواهم چون که همه رفتنی هستیم از همشهریهای عزیزم می خواهم که مرا ببخشند و اگر کسی حقی برگردن من دارد به پدرم مراجعه نماید در پایان امیدوارم که همگی مرا ببخشید این وصیت نامه را در «فاو» در سنگر انتظار می نویسم. یک شب به عملیات مانده است.
شب چهارشنبه 66/10/23
نظر شما