جواب حضرت زهرا(س) را چه می دهید؟!
شنبه, ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۹
گفت: اگر به من بگويي نرو، جواب حضرت زهرا (س) را چه ميدهي، گفتم: مي خواهي بري برو. با اين حرفي كه تو زدي من ديگر چيزي نمي گويم. شما برويد.
نوید شاهد کرمان، شهید «غلامرضا نهویی» دهم شهریور1346در روستای الهیه نوق از توابع شهرستان رفسنجان متولد شد. وی تا پایه سوم معنی و معتضر در حوزه علمیه تحصیل کرد، روحانی بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست ونهم دی 1365در آبادان بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
برادرش رسول نیز به شهادت رسید.
خاطراتی پیرامون شهید روحانی «غلامرضا نهویی» را با هم مرور می کنیم:
***به پدر و مادر خویش خيلي احترام می گذاشت. با خواهر و برادرهايش خوب بود. در كارها به پدر و مادرش كمك مي كرد خصوصا به پدر در كارهاي كشاورزي، وقتي هم كه كاري نداشت به خواندن و نوشتن مشغول بود.
اگر يكي از خواهر و برادرهايش كار خطايي مي كرد نصيحتش ميكرد. توصيه مي كرد كه برادرهايش حتما درس بخوانند.
***در كارهايش با پدر مشورت مي كرد و حتي اجازه مي گرفت. پدر شهيد نقل ميكند: «وقتي مي خواست جبهه برود آمد پيش من تا اجازه بگيرد، گفتم: شما نرو جبهه درست را بخوان، گفت: شما اجازه نمي دهيد؟ گفتم: اجازه مي دهم ولي الان صبر كن – داشتيم مي رفتيم صحرا، هيچي نگفتم، سر دو راهي كه رسيدم ديدم با موتور آمده دنبالم. گفتم: اگر مي خواهي بري جبهه برو و اگر هم نمي خواهي نرو. گفت: اگر به من بگويي نرو، جواب حضرت زهرا (س) را چه ميدهي، گفتم: مي خواهي بري برو. با اين حرفي كه تو زدي من ديگر چيزي نمي گويم. شما برويد.
***هر قولي كه مي داد عمل مي كرد. بسيار امانت دار بود. در منطقه وقتي كتابي را اما نت مي گرفت حتي اگر از يك گردان به گردان ديگر مي رفت كتاب را بر مي گرداند. وقتي از جبهه مي آمد بيشتر به خانواده شهدا سر مي زد. اگر كسي مريض بود كارهايش را انجام مي داد. اگر خانواده ها نيازي داشتند آن را برطرف مي كرد.خيلي با گذشت بود وا يشان با صبر و متانت برخورد مي كردند. هميشه خنده رو بود. اگر مشكلي داشت خودش سعي مي كرد مشكلش را حل كند. به هر صورت نمي خواست كس ديگري متحمل ناراحتي او شود. اگر تكه كاغذي در خانه مي ديد برمي داشت و به برادرهاي كوچك تر مي گفت اينها را خراب نكنيد اسراف است.
راوی: خانواده شهید
نظر شما