شهید «باقر منصوری» در وصیت نامه خود نگاشته است: ما آمدیم از خون حسین(ع) دفاع کنیم و به اسم راهیان کربلا آمدیم و کربلا را ندیدیم.
نوید شاهد کرمان، شهید «باقر منصوری» بیست و یکم مرداد 1315 در روستای دار بیدخوان از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. سواد خواندن و نوشتن نداشت، سال 1335 ازدواج کرد و مجددا سال 1343 ازدواج نمود و حاصل این دو ازدواج دو پسر و پنج دختربود.
وی کارمند شرکت ذغال سنگ بود و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم خرداد 1367 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال 1374 در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید «باقر منصوری»/ ما آمدیم از خون حسین(ع) دفاع کنیم
وصیت نامه شهید «باقر منصوری» در ادامه آمده است:
ما همه پیمان بستیم و با خون خود در دفتر جنگ امضا کرده ایم که تا آخرین قطره از این آب و خاک و خون هزاران شهید و خون سرور آنها حسین، دفاع کنیم. همسر عزیزم اگر من همسر بدی برای شما بودم شما مرا ببخشید و از همه کارهای من صرف نظر کنید و در کارهای خودتان و بچه ها همگی کوشا و موفق باشید.

من زمانی که آماده بودم دختر کوچکم از من چند دفعه سوال کرد که شما جبهه می روید کی برمی گردید و این گفتار فراموشم نمی شود و به یاد آن روزی که امام حسین به میدان می رفت دخترش زانوی اسب پدر را گرفت و می گفت پدرم کی می آیی. شما هم با یاد او و همه شهیدان عزاداری کنید.

اگر قاب و تابوت مرا آزاد بگذارید که همه دوستان روی مرا ببوسند که روی آنها به من باشد، مخصوصاً خواهرم که روزی که آمدم او را ندیدم و خداحافظی نکردم.

اگر فرزندم منصور برگشت تقاس خون مرا بگیرد و اسلحه مرا بردارد و اگر او هم شهادت قسمتش شد بجای علی اکبر امام حسین تقدیم می کنیم و از هیچ بیم و هراسی ندارم و محمود هم که دست در راه برادر امام حسین داده و آن را هم نمی توانم بگویم که تقاص خون من و فرزندم را بگیرید چون او به سهم خودش  از بدنش داده امیدوار هستم  که فرزندان برادرم در سنگرهای خالی ما بیاید و از خون و اسلحه من دفاع کنند.

در بزرگ کردن فرزندان من کوشا باشید تا در جهت اسلام و دین و حجاب حفظ باشند .
ما آمدیم از خون حسین دفاع کنیم و به اسم راهیان کربلا آمدیم و کربلا را ندیدیم و اگر خدا خواست و شما به کربلا رفتید احوال ما را از امام حسین بپرسید و جویای حال ما بشوید و از سربازان او یاری جویید . حال که سعادت نصیب ما شد تا با پسرم منصور در گردان رزهی باشیم و در عملیات شرکت بکنیم و جان خود را در دل خاک گرم خوزستان و کربلا از دست بدهیم بسیار خوشحال هستیم.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده