پیرامون شهید «علی ژاله»/ حلال مشکلات
سهشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۲
وقتي كسي را ميديد كه با مشكل روبروست ، با تمام توان سعي ميكرد تاآن را رفع كند. اگر حل مشكل با كمك مالي صورت ميگرفت، دست به جيب ميشد.
نوید شاهد کرمان، در نزديكي منزل آنها، آسيابي قديمي بود كه مردم گندم خود را براي آرد كردن به آنجا ميبردند. يك روز پيرزني را ديدم كه قادر به حمل كيسهي آردش نبود، در همان زمان علي از راه رسيد و كيسهي آرد پيرزن را بر دوش گذاشت و در كوچههاي روستا راه افتادتا بار پيرزن را به منزل برساند.
***شب عجيبي بود. همه منقلب شده بودند. مگر ميشود شب قدر باشد و آدم زير و رو نشود. او در بين جمعيّت با صداي بلند گريه ميكرد.فرياد ميزد. نوجواني بيش نبود، اما از عمق وجود فرياد ميزد و اشك ميريخت. درحاليكه در خود فرو رفته بودم، به حالات او غبطه ميخوردم. مگر او چه گم كرده بود كه اينگونه ضجّه ميزد؟.
***كارش اين بود: هنگام غروب آفتاب، قبل از اذان به كتابخانهاي كه در مقابل مسجد قرار داشت، ميرفت وكتابي را براي مطالعه انتخاب ميكرد، سپس كتاب به دست براي نماز جماعت به مسجد ميرفت.
حلال مشكلات بود، اگر كسي دست ياري به طرفش دراز ميكرد، ناا ميد بر نميگشت. وقتي كسي را ميديد كه با مشكل روبروست ، با تمام توان سعي ميكرد تاآن را رفع كند. اگر حل مشكل با كمك مالي صورت ميگرفت، دست به جيب ميشد.
منبع: کتاب یک بیابان تانک
شهید علی ژاله/ در سال 1341 در یکی از روستاهای رابر پا به عرصه وجود گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در سال 1365 فرماندهی گردان ضدزره لشکر پیروز ثارالله را برعهده گرفت تا اینکه سر انجام در عملیات کربلای پنج به فیض شهادت نائل آمد.
نظر شما