دانشجوی شهید «زمان زاهد پاشا»:
به فرزند شهیدم گفتم: زمان جان، شما وظيفه‌ات را انجام داده اي و ديگر نمي‌خواهد به جبهه بروي، زمان رو كرد به من و گفت: دفاع از دين اسلام و نظام جمهوري اسلامي بر همه واجب است و اين ننگ است كه ما بمانيم و راحت باشيم.
نوید شاهد کرمان، شهيد «زمان زاهد پاشا» در سال 1337 در روستاي پاشا از توابع شهرستان بابل چشم به جهان گشود. 
شهيد دوران دبستان را در مدرسه جامي روستاي گلوگاه گذراند و پس از آن، وارد  مدرسه راهنمايي مهديه اسلامي، از روستاي پاشا امير شد. او جزء ممتازترين شاگردان، هم در درس و هم در اخلاق بود. در همين دوران، يكي از  معلمين وي، كه از مبارزين انقلابي بود، به شهادت مي‌رسد و همين امر باعث بوجود آمدن و قوت بخشيدن انگيزه مبارزاتي در افكار زمان مي‌شود. ‌

شهيد زمان دوران متوسطه را در دبيرستان قنا از توابع شهرستان بابل در رشته حسابداري آغاز نمود و اين ايام، مصادف شد با دوران انقلاب و فعاليت‌هاي سياسي مردم، شهيد نيز با شركت در تظاهرات و پخش اعلاميه‌هاي امام به مبارزه مي‌پردازد. و در سال 1358 پس از گرفتن ديپلم، در كنكور سراسري شركت و در دانشكده‌ فني شهيد چمران كرمان پذيرفته مي‌شود.

خانواده زمان بسيار مذهبي بودند و همه ساله در منزلشان مراسم مذهبي برپا مي‌شد. زمان نيز، انس و علاقه‌ي زيادي  با اين مجالس داشت و با آن كه سن كمي داشت، همراه با برادر شهيدش (شهيد  جواد زاهد پاشا) دراين مجالس خدمت مي‌نمودند.

زمان هميشه خندان و خوشرو بود. در انجام كارهاي خانه به مادرش كمك مي‌نمود و با سن كمي كه داشت در كارهاي كشاورزي ياور پدرش بود. احترام زيادي براي والدينش قائل بود و هميشه از آنان دلجويي مي‌كرد. به اقوام و آشنايان سر مي‌زد. در كمك به مستمندان هميشه پيش قدم بود. در كارهايش خيلي منظم و مرتب بود. قبل از انجام هر كاري، ابتدا فكر مي‌كرد، سپس آن كار را انجام مي داد.
پدرش در خصوص رفتار زمان چنين مي‌گويد:
او سيدالشهداي محله‌ي ما بود. جزء شهداي عارف اين انقلاب است و يكي از دانشجويان به حق پيرو خط امام بود. هميشه سعي در رفع مشكلات مردم داشت. قناعت و بردباري از صفات بارز وي بود. هنگامي كه شهيد شد با آن كه پيكرش پس از 6 ماه پيدا شده بود هنوز سالم بود.

مادر شهيد زمان در مورد اخلاق وي مي‌گويد: هميشه ما را به رعايت حجاب اسلامي و حمايت از انقلاب سفارش مي‌كرد. يك بار كه بعد از مدت‌ها فرزندم از جبهه برگشته بود. به ايشان گفتم: زمان جان، شما وظيفه‌ات را انجام داده اي و ديگر نمي‌خواهد به جبهه بروي، زمان رو كرد به من و گفت: مادرجان، پدرم و حتي اين برادر كوچكم بايد به جبهه بروند. چون دفاع از دين اسلام و نظام جمهوري اسلامي بر همه واجب است و اين ننگ است كه ما بمانيم و راحت باشيم.

ايشان در خصوص اطلاع از شهادت فرزندشان مي‌گويند: يكشب در خواب ديدم كه، زمان به من گفت: مادرجان، شما امتحاني داريد كه بايد شركت كنيد. در عالم خواب به امامزاده رفتم و ديدم كه شلوغ است ، پرسيدم اين چه امتحاني است كه از آن سردرنمي‌آورم، ديدم آقايي رو به من كردند و گفتند: مادر شما قبول شديد و برويد به خانه . پس از آن كه بيدار شدم خيلي نگران بودم و مدتي نگذشته بود كه زمان به شهادت رسيد. 

شهيد زمان، فعاليت زيادي در جذب نيروهاي بسيجي و اعزام آنها به جبهه داشت و خودنيز از اولين كساني بود كه از روستاي خود به جبهه رفت و مردم را به حمايت از اسلام و رفتن به جبهه‌ها تشويق مي‌نمود.

 زمان زاهد پاشا پس از شركت در عمليات‌هاي مختلف، سرانجام در تاريخ 20 آدرماه 1360 در عمليات مطلع الفجر، در منطقه گيلان غرب مفقودالاثر ‌گرديد و پس از 6 ماه جنازه مطهرش پيدا و در محل سكونتش به خاك سپرده ‌شد.  
منبع: کتاب شهدای دانشجو 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده