زندگی نامه شهید «ماشاءالله رشیدی»، فرمانده گردان ۴۱۱ لشکر ثارالله
نوید شاهد کرمان، ماشاء الله، در سوّم فروردین ماه سال 1344 در خانه ای محقّر و خشت و گِلی در روستای طغرالجرد منطقه ی پابدانا شهرستان زرند به دنیا آمد. پدرش عباس، کشاورز بود و قوت خانواده ی بزرگ هشت نفره اش را از زمین می گرفت.
ماشاءالله در محیط پاک و بی آلایش روستا و در دامان مادرش معصومه، که بانویی مومن و پرهیزکار بود، رشد کرد. وی بخشی از تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند ودر سال 1354 برای ادامه ی تحصیل به شهرک کیانشهر ذغالسنگ رفت.
وقتی مبارزات مردم منطقه علیه رژیم شاهنشاهی علنی شد، او فقط دوازده سال داشت؛ با این همه، در راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت می کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالیکه پا به پای پنج برادر بزرگترش، پدر را در کار کشاورزی یاری میرساند، با علاقه و پشتکار درسش را نیز ادامه داد.
وقتی هواپیماهای عراقی در روز 31 شهریور سال 1359 با حمله به یازده شهر کشورمان جنگ را آغاز کردند، او در کلاس دوّم راهنمایی مشغول به تحصیل بود.
با آغاز جنگ تحمیلی، در حالی که فقط پانزده بهار را تجربه کرده بود، درس و مدرسه را رها کرد و داوطلب حضور در جبهه های نبرد شد. با این همه، برای اعزام به مناطق عملیاتی تا پاییز سال 1360 انتظار کشید و سرانجام در حالی که دوره ی آموزش بسیج را با موفقیت پشت سر گذاشته بود، نخستین بار به جبهه ی دُبّ حردان عزیمت کرد.
در تاریخ دوّم فروردین ماه سال 1361 در حالیکه هم چنان در جبهه حضور داشت، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. ماشاءالله رشیدی در عملیاتهای سالهای نخست جنگ حضور فعال داشت. شایستگی های او که به عنوان یک بسیجی ساده و بی ادعا پای در مناطق جنگی گذاشته بود، رفته رفته آشکار شد و مسئولیت هایی را به عهده ی او گذاشتند و نهایتاً در عملیات بزرگ والفجر هشت فرماندهی یکی از گروهان های گردان 419 را پذیرفت.
با تشکیل گردان 411 سیّد الشهداء علیه السّلام به جمع رزمندگان این گردان پیوست و خیلی زود جانشینی گردان را به عهده گرفت.
عملیات کربلای 5 نقطه ی اوج درخشش او شد. شجاعت، شهامت، صلابت و بی باکی که در وجود ماشاءالله به ودیعه گذاشته شده بود، روز به روز و لحظه به لحظه آشکارتر شد؛ به طوریکه بعد از شهادت محمّدرضا قربانزاده در نخستین مرحله ی عملیات کربلای 5، بهترین انتخاب برای در دست گرفتن سکّان هدایت گردان 411 بود.
سرانجام، قبل از ظهر روز هفتم بهمن ماه سال 1365 در حالیکه گردان را در مرحله ی دوّم عملیات کربلای 5 در نبرد با تانکهای دشمن رهبری می کرد، بر اثر اصابت گلوله ی مستقیم تانک به شهادت رسید.
برگرفته از کتاب: مثل حسین، مثل عباس