اسلام واقعی از ایران به دنیا صادر می شود
يکشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۰
شهید «حمیدرضا خیامی» در وصیت نامه خود آورده است: امام خمینی(ره) دست ابرقدرتهای کافر را از سر اسلام و مسلمین و مملکت ایران کوتاه کرد و هم اکنون پایگاه اسلام ایران است و از اینجاست که اسلام واقعی به تمام دنیا صادر می شود و این برای دشمنان اسلام خطر است.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، شهید «حمیدرضا خیامی» چهاردهم آذر 1343، در شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. وی تا پايان مقطع راهنمايي درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364، در اروندكنار بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. برادرش محمدجواد نيز به شهادت رسيده است.
مروری بر وصیت نامه شهید «حمیدرضا خیامی»:
بنام او که بر ما منت گذاشت که ما را در چنین موقعیت از زمان قرار داد که بتوانیم در کشور اسلامی ایران و در تنها نقطه ای که اسلام و ارزشهای واقعی اسلام هست باشیم و سپاس آن خدایی را که عنایت فرمود و مرا توفیق اسلام و پیروی از بنده و فرستاده اش یعنی خاتم الانبیاء حضرت محمدابن عبدا... (ص) را داد و شکر خدایی را که لطف کرد و توفیق شیعه بودن و دوستداری جانشین پیامبرش حضرت علی ابن ابیطالب و یازده فرزند معصومش که یکی پس از دیگری جانشین برحق آن حضرتند را عطا کرد.
بنام خداوند قهاری که بهشت و جهنم و قیامت را برای رسیدگی به اعمال بندگانش آفرید (و من نیز به اینها همه از جان و دل شهادت می دهم) هر چه که از عمرمان می گذرد از این دنیای فانی دور و به آخرت و مرگ نزدیکتر می شویم. مانند مسافتی که از مبداء به طرف مقصد که هر یک گام بر می داریم از مبداء دور و به مقصد نزدیکتر می شویم و روزی خواهد رسید که این گامها بپایان می رسد و انسان باید به آن دیار جاودان بشتابد.
حال که مرگ تمام انسانها را در کام خود می گیرد و روزی هم به سراغ ما می آید، پس چرا ما نیائیم و به این مرگ خود هدف و ارزش ندهیم؟ و چرا خود به استقبال مرگ نرویم، مرگ در راه خدا که با ارزش ترین مرگ (شهادت) است، مرگی که انبیاء و امامان و صالحان خواستار آن بودند. مرگی که معبود و معشوقمان آن را دوست دارد و به کسانی که دوستشان دارد، عطا می کند. بار دیگر تاریخ تکرار شد و اسلام و دستورات آن زنده گشت ، اسلامی که به جز اسم چیزی از آن باقی نمانده بود و می رفت که آن هم از یاد برود.
اما امام آمد، آمد حیاتی تازه به اسلام بخشید و دست تجاوزگران و ابرقدرتهای کافر را از سر اسلام و مسلمین و مملکت ایران کوتاه کرد و هم اکنون پایگاه اسلام ایران است و از اینجاست که اسلام واقعی به تمام دنیا صادر می شود و این برای دشمنان اسلام خطر است و این دشمنان قسم خورده اسلام با توام توان و نیروی خود دست به دست هم داده اند تا این انقلاب نوخواسته واین اسلام تازه جان گرفته را نابود کنند و به همین علت از راههای مختلف وارد شدند که یکی از آنها تحمیل این جنگ بر ما بود که بتوانند و به هدف شوم خود برسند که اگر لطف خدا و رهنمودهای پیامبرگونه امام و خون شهیدان عزیز نبود آن زالوصفتان به خواسته خود می رسیدند .
الان نیز اسلام و مسلمین و مستضعفین نیاز به جوانان و سلحشورانی دارد که از آن دفاع کنند و مردم مسلمان و مستضعف جهان چشم به دستان قدرتمند سلحشوران ما مسلمانها دوخته اند که به فریاد آنها برسیم و آنها را از ستم ابرقدرتها نجات دهیم.
(انشاءا...) این حقیر بنا به وظیفه ای که اسلام بر دوشم نهاده است و برای لبیک گفتن به ندای هل من ناصر حسین زمان خمینی بت شکن به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافتم که انشاءالله بتوانم تا آنجا که در توان دارم در راه اسلام و مسلمین و رضای خدا کوشش کنم و این جان ناقابلم را در راه خدا پای درخت اسلام بریزم که اسلام از همان صدر با خون زنده مانده خونهای امامان و رادمردانی چون حسین ابن علی (ع). و امیدوارم که این جان بی ارزشم مورد قبول الهی قرار بگیرد و خداوند فیض شهادت در راهش را به رحمت واسعه اش نصیبم بگرداند (آمین)
البته این حقیر که به اعمالم نگاه می کنم سعادت شهادت را در خود که نمی بینم هیچ، بلکه خود را مستوجب عذاب می بینم، عذابی که بر اثر گناهانی که در برابر معبودم کرده ام ولی رحمت و کرم و فضل خداوند آنقدر زیاد و بی حساب هست که من گنهکار نیز به آن چشم طمع دوخته ام.
خدایا می دانی خطاهایی که از من سر زده برای آن نبوده که تو کم اهمیت در نظر من بوده ای، بلکه علت آن فقط زیادی رحمت و ستاریت تو بوده که مرا به بی باکی و زیاده روی در گناهان انداخت. خدایا می دانی با همه این گناهان باز امیدم به توست و به یگانگیت اقرار دارم.
در اینجا از امت مسلمان می خواهم که از امام پیروی کامل کنند که پیروی از امام پیروی از اسلام است و برای طول عمر عزیزش دعا کنید. از جوانان می خواهم که به سوی جهاد بیایند و از این سعادت بزرگ بی نصیب نمانند که فردا دیر است.
از پدر و مادر عزیزتر از جانم که به پای من زحمت بسیار کشیده اند سپاسگزارم و اگر نتوانستم زحمات شما را جبران کنم امیدوارم که خداوند به شما اجر و پاداشش را بدهد (حلالم کنید).
پدر و مادر عزیزم می دانم از رفتن و نبودن من ناراحت نیستید چون که به سعادت رسیدم و تنها آرزوی هر پدر و مادری به سعادت رسیدن فرزندشان است و همچنین از برادران و خواهران و اقوام و تمام دوستان و همسایگان و کسانی که مرا می شناخته اند و با من برخورد کرده اند می خواهم که مرا عفو کنند و از همه آنها حلالیت می طلبم.
نظر شما