مرثیه ای برای سردار سلیمانی/ «حاج قاسم خیال تو راحت»
شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۰۴
«افسر فاضلی » شاعره و نویسنده اهل شهربابک قطعه شعری سروده و تقدیم به سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» کرده است.
به گزارش نوید شاهد کرمان، «افسر فاضلی» نویسنده و شاعر اهل شهربابک استان کرمان قطعه شعری را برای سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» سروده و در اختیار نوید شاهد قرار داده است.
چه قَدَر سخت بود وقتی که خبر آمد تو بی خبر رفتی
همچو ققنوس در دل آتش سوخته جان و بال و پر رفتی
چه قدَر انتظار مهدی را صبح این جمعه ها کشیدی تو
عاقبت نیمه شب در آن آتش به وصال رخش رسیدی تو
تو چه گفتی به حضرت زینب که دعایت جنین اجابت شد
خود بانو که از همان اول عاشق این همه نجابت شد
ای تمام نجابت عالم توی چشمان روشنت پیدا
چه کسی دارد این همه عاشق چه کسی دارد این همه شیدا
سالها روزگار می دانست عاشق بوی دامن یاسی
هم علمدار و هم که بی دستی چه قَدَر تو شبیه عباسی
عاشق فاطمه سلام ا... حاج قاسم عزیز دلهامان!
به خدا فاطمیه تر بشود فاطمیه بدون تو کرمان
دل کرمان چقدر پر درد است بی تو ما تا همیشه غم داریم
فاطمیه که جای خود دارد بعد از این قاسمیه هم داریم
دست تو گر چه بر زمین افتاد علمت جاودانه پابرجاست
حاج قاسم قیام قامت تو امتداد قیام عاشوراست
بغض سید حسن بترکد هم ترکشش جز به دشمنان نخورد
این مصیبت اگر چه سنگین است دل سید علی تکان نخورد
در نماز تو اشک رهبر را همه دیدند و اقتدا کردند
ملت ما به شوق تشییعت با شهادت عجب صفا کردند
گر چه ما را کباب کرد آخر پیکر پاره پاره ات سردار
باز هم می دهند محسن ها سر به ناز اشاره ات سردار
ای ولایتمدار چون عباس دست و سر دادنت تماشایی ست
کربلایی تر از همه مردان پاره های تنت تماشایی ست
دست تو گر که دست سازش بود از تن تو جــــــــدا نمی افتاد
گر در آغوش دشمنان بودی مهر تو با خدا نمی افتاد
ننگ fatf ز تو دورست قهرمانی تو، نیستی تروریست
همه¬ی مردم جهان دیدند مایه و عامل ترورها کیست
ای شجاعی که روزگار نداشت در زمین هیچ کس هماوردت
زاسمان بر سر تو آتش ریخت دشمن نابکار و نامردت
دل بی تاب و نازنینت را در وصالش جز اشتیاق نبود
به خدا حق تو شهادت بود حق ما این غم و فراق نبود
در رهست انتقام سختی که در دل ملتی خروش آورد
از همان جنس انتقامی که خون مختار را به جوش آورد
تو شکستی رکورد عزت را ای جهان پهلوان ایرانی
پاره های تنت گواهی داد که تویی قاسم سلیمانی
جبهه ها بود دفتر کارت پشت میز تو خاکریزت بود
مرهم زخمهای این مردم خنده ساده و عزیزت بود
اهل کبر و ریا نبودی تو عشق تو پاک و کبریایی بود
تو اگر این همه عزیز شدی چون که اخلاص تو خدایی بود
بعدها در کتاب های جهان بنویسند شرح حال شهید
حاج قاسم مجاهدی نستوه حاج قاسم تفکری جاوید
دولت ما چگونه بعد از تو فکر تجدید خاطرات کند
دور یک میز با جهانخواران وقت صرف مذاکرات کند
ای امیر سپاه ثارا... خون تو چون حسین رنگین است
خون تو خط قرمز دین است خونبهایت چقدر سنگین است
تو بگو ما که را قصاص کنیم دلمان داغ دیده می لرزد
همه ی سرزمین امریکا به نخ موی تو نمی ارزد
تازه گیرم ترامپ را بکشیم دل ما را خنک نخواهد کرد
پای هم در نمی رود سردار خون یک مرد و خون یک نامرد
تو فقط یک نفر نبودی که دیده ی عالم از غمت دریاست
خونبهای تو محو اسراییل خونبهای تو مرگ امریکاست
خون تو ریخت تا نگردد پهن فرش قرمز برای امریکا
توی این منطقه دگر ماندن نیست جایز برای امریکا
پیکر پاک و نازنینت سوخت تا نسوزد رقیه را دامن
چون حسین از تن تو باقی ماند پاره هایی بدون پیراهن
دست خوش ای مدافع زینب آجری از حرم نیفتاده
حاج قاسم خیال تو راحت رفتی اما علم نیفتاده
ای که عمری ز غربت زهرا بر جگر داغ تازه ات دادند
در دل شب به یاد آن بانو خاک روی جنازه ات دادند
تا ابد نام نامی قاسم ذکر خیر عراقی و شامی ست
پاره های تن مطهر تو پازل اتحاد اسلامی¬ست
تو و یاران عاشقت رفتید تا که اسلام جاودان ماند
تا که داغ عمیق پیروزی بر دل جمله دشمنان ماند
قول مردانه معنی اش این است یار با تو نکرد بدعهدی
چون رفیقان نیمه راه نبود با تو همراه شد ابو مهدی
السلام علیک یا قاسم می فرستم سلامت ای سردار
تو رسیدی به آرزوی دلت سر مهدی سلامت ای سردار
بعد از این ایده ی مقدس تو در دفاع از حرم ، مداومت است
در فراسوی عالم اسلام عشق تو محور مقاومت است
حاج قاسم دوباره برگشته ای شهیدان خوشا به حال شما
چه قدر باشکوه بود آن شب لحظه های خوش وصال شما
افسر فاضلی شهربابکی
پایان پیام/
نظر شما
