هدف شهید "حمید مسجدي" از رفتن به جبهه چه بود؟!
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۶
در وصیت نامه شهید "حمید مسجدي" آمده است: هدف از آمدن من به جبهه این بود که آمدم تا شاید بتوانم گناهان خود را برطرف کنم و این عشق حسین (ع) بود که من را به اینجا کشانید.
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید "حمید مسجدي" سيام شهريور1346، در روستاينگار از توابع شهرستان بردسير متولد شد. وی تا پايانمقطع راهنماييدرس خواند. كشاورز بود، به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه اعزام شد. سرانجام در شانزدهم خرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.
به مناسبت سالگرد شهادت "حمید مسجدي"، وصیت نامه این شهید را مرور می کنیم:
از حکومت الله نمی توان فرار کرد
سلام بر قائم منتظر مهدی (عج) برقرار کننده حکومت عدل جهانی و درود بر رزمندگان و لشکریان ایثارگر جبهه های نبرد علیه ظلمت که زمینه ظهور حضرتش را فراهم می آورند. عاقبت مرگی که از آن می گریزید شما را در خواهد یافت و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای آشکار و نهان است باز می گردید و او شما را به آنچه از نیک و بد کرده اید آگاه می سازد، هر چه اندیشیدم که آیا می توانم از سیطره و حکومت الله (تبارک تعالی) بگریزم.
آیا می توانم از مرگ فرار کنم فکرم به جایی نرسید چرا که هر مکانی تعلق به او دارد (ولله فی السموات ومافی الارض) و نه تنها از حکومت او فرار ممکن نیست بلکه از مرگ هم نمی توان گریخت و اوست که زنده است و نمی میرد.
دنیا پلی برای رفتن به ابدیت است
این بنده روسیاه قصد نوشتن وصیت نامه ای را نداشتم، چگونه می توانم چیزی را بنویسم که خود در طول حیاتم بدان عمل نکردم، ولی چه کنم این دفعه اول نیست چه بسا دیدم نصیحت هایم در دیگران موثر بود، ولی در خودم هیچ و اما به حسب وظیفه چند نکته را یادآوری می نمایم.
دنیا جای ماندن نیست، بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و به سرای ابدیت پیوست، خوشا آنان که از این ره توشه ای برداشتند و به جوار رحمت حق شتافتند، نه مثل من بیچاره که عمرم را به بیهودگی گذراندم و جز معصیت توشه ای بر نگرفتم، ولی می روم تا بلکه با ریخته شدن خونم گناهانم آمرزیده و مورد عفو و مرحمت خدا قرار گیرم.
عشق حسین (ع) من را به جبهه کشاند
ای برادران قدر امام امت این رهبر عزیز و دلسوز امت را بدانید، خدایا من چطور شکر و سپاس تو را بجای آورم، از اینکه چنین پدر ومادر عزیز و بزرگواری به من عنایت فرمودی و آنها چقدر سعی و همت در تربیت من داشتند ولی من درعوض به آنها زحمت و رنج فراوان دادم وای به حالم که نتوانستم حقوقی که آنان برگردنم داشتند به جا بیاورم، وای برمن که حق برادران و خواهران عزیزم را نتوانستم ادا نمایم.
خدایا به لطف و کرمت قسم از این بنده روسیاهت درگذر، چرا که آنچه تو گفتی با اینکه خیر و صلاح من بود عمل نکردم و هدف از آمدن من به جبهه این بود که آمدم تا شاید بتوانم گناهان خود را برطرف کنم و این عشق حسین (ع) بود که من را به اینجا کشانید.
مساجد را ترک نکنید
از پدر ومادرم می خواهم که در شهادت من گریه زیاد نکنید، چون که من پیش از شهادتم برای خودم گریه زیاد کردم و اگر هم می خواهید گریه کنید برای مظلومیت حسین (ع) گریه کنید برای شهیدان این زمان بهشتی - رجایی - باهنر و سایر شهدای دیگر گریه کنید، سلام من را به تمام دوستان و خویشان برسانید وبعد از من انشاءالله که راه کربلا باز شد و به آنجا رفتید سلام من را به امام حسین (ع)برسانید و بجای من هم قبر آقا امام حسین (ع) را ببوسید و زیارت کنید.
در آخر از برادران می خواهم که مساجد را ترک نکنید و در دعاها شرکت کنید چون که همین دعاها هستند که رزمندگان را یاری می کنند و اگر جنازه من به دستتان رسید آنرا به نگار ببرید و کنار قبر شهید ابوالقاسم قاسمپور دفن کنید و دعا برای امام از یادتان نرود وازهمه برادران می خواهم که اگر از من ناراحتی دیده اید مرا ببخشید .
پایان پیام/
نظر شما