شهید "حسین نادری" در کلام حاج قاسم
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهيد "حسين نادري" بيستم فروردين ماه 1347 در شهرستان سيرجان به دنيا آمد. وی در 15 سالگي براي اولين بار به صورت بسيجي به جبهه پا گذاشت و در گردان هاي رزمي سازماندهي شد و سپس وارد سازمان ادوات گرديد. از حسين نادري كه در سن 18 سالگي به سمت فرماندهي گردان رسيده بود به عنوان جوانترين فرمانده گردان نيروي زميني سپاه ياد مي شود. سرانجام حسين نادري در سن 21 سالگي و در سپيده دم يكشنبه دوم مرداد ماه سال 1367 در عملیات بيت المقدس هفت در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
در ادامه به مرور خاطراتی پیرامون شهید "حسین نادری" می پردازیم:
***مجيد پيک فرمانده گردان بود ... پيک حسين. وقتي حسين شهـيد شد، زار زار گريه مي کرد و آرام و قرار نداشت. عليرضا رفت بالاي سرش، دلداري اش داد و گفت: «درست است که حسين شهـيد شده ، ولي حيف بود که آخر جنگ اجرش را از خدا نگيرد و شهيد نشود.»
سرش را بالا گرفت و همان طور که اشک مي ريخت ، گفت: عليرضا ... تو که نمي فهمي چي شده ؟ حسين براي من پدر بود. بعد از حسين من چه طوري بروم دانشگاه؟ کي به من سر مي زند و مخارج تحصيل من را مي دهد؟» با چشم اشک آلود رو کرد به آسمان و گفت: «خدايا روح من را سريعاً با فرمانده عزيزم محشور کن.» چند ماه بعد دعاي مجيد مستجاب شد و بي تابي اش بعد از شهادت حسين به آرامشي ابدي تبديل شد.
*** مادر هميشه مي خواست حسين کنارش باشد. براي همين موقع جبهه رفتن مي گفت: «اگر اين دفعه بروي جبهه، شيرم را حلالت نمي کنم.» اما حسين هر طور که بود رضايت مادر را مي گرفت و ميرفت. وقتي جنازه ي حسين را آوردند، مادر دو طرف صورت و پيشاني اش را بوسيد و بدون اين که گريه کند، گفت: «مادر ... شيرم را حلالت کردم.»
***حاج قاسم و چند نفر از بچه ها از سـه راهِ حسـينيه مي گذشتند. با ديدن سه راه حسينيه و چند تانک عراقي که موقع آزادي سه راه ، بچه هاي گردان عاشورا منهدم کرده بودند ، همه به ياد شهيـد نادري افتادند.
هميـن که بچـهها اسم حسين را آوردند، حاج قاسم گفت: «شهـيد نادري رحمة الله عليه... رحمة الله عليه... رحمة الله عليه.»
پایان پیام/