«در حسرت آخرین نگاه پدرم»؛ خاطرات شهید "عیسی احمدی" در بازار نشر
به گزارش نوید شاهد کرمان؛ کتاب «در حسرت آخرین نگاه پدرم» توسط «مرضیه احمدی» فرزند شهید "عیسی احمدی" به رشته تحریر درآمده و موسسه ارشدان آن را در 140 صفحه و تیراژ 1000 نسخه با قیمت 30 هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.
در بخش هایی از این کتاب آمده است:
عیسی پوتینهایش را پوشید، ساکش را برداشت و پس از خداحافظی با اقوام و فامیل از زیر قرآن عبور کرد. اما هنوز چند قدمی نرفته بود که دوباره برگشت و دخترش را در آغوش گرفت و بوسهای بر پیشانیش زد. در حین رفتن عیسی، مرضیه از خواب بیدار شد و با صدای بلند شروع به گریه کردن کرد عیسی دوباره برگشت و او را در آغوش کشید و آرامش کرد. دختر و پدر برای لحظه ای، آرام به چشمهای هم خیره شده بودند و این اولین نگاه عیسی و مرضیه بود.
قطره اشکی از چشمان عیسی سرازیر شد بر گونههای دخترش چکید، این اولین باری بود که عیسی برای دلتنگی و دخترش اشک میریخت اما اینبار با مرخصی های قبلی فرق داشت، و دل کندن و رفتن به سوی جبههها برای او سخت و غم انگیز شده بود، چراکه دوست داشت بیشتر در کنار دخترش بماند، دوباره پوتین هایش را بیرون آورد و دخترش را روی پاهایش گذاشت و با دست صورت او را نوازش کرد و گفت: «خدایا من دخترم را دیدم و به آغوش گرفتم، دیگر آرزویی غیر از شهادت ندارم.»
با حرفهای عیسی همه ی اهالی و اعضای خانواده که برای بدرقه او آمده بودند، اشک ریختند عیسی رو به پدرش مراد کرد و گفت: «پدر جان مرضیه را به تو سپردم، این دختر من است، حواست به او باشد. دوست ندارم کمبود محبت پدری را احساس کند، دخترها بابایی اند جای خالی مرا برایش پر کنید.» مراد پسرش عیسی را در آغوش گرفت و گفت: «پسرم خیالت راحت، دخترت بوی تو را می دهد، از جان و دل مواظبش هستیم تا تو به سلامت و با دلی خوش برگردی.»
عیسی رو به مادرش بلقیس نیز کرد و گفت: «مادرجان همسرم برایم دختری را به دنیا آورده که باهوش و زرنگ است، مثل چشمهایت از او مواظبت و مراقبت کن. بیشترین سفارشم این بار برای دخترم مرضیه است.» مادر که اشک می ریخت به عیسی گفت: «مادر جان تو را به خدا این حرفها را نزن، ما قول می دهیم که هم پرستار خوبی برای یگانه دخترت و هم همسایه و دایه ای مهربان، برای همسرت باشیم.
گفتنی است، شهید "عیسی احمدی" بيستم تير 1343 ، در روستای ناصرآباد از توابع شهرستان كهنوج به دنيا آمد. وی تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. بنا بود. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. يازدهم تير 1365 ، در مهران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش، شهید شد.
انتهای پیام/
شفاعت شهدا شامل حالتون