روایت شهید «علیرضا عابدی» از آرزویی که استكبار جهانی به گور برد
به گزارش نوید شاهد کرمان؛ شهید «علیرضا عابدی داورانی» دوم فروردين 1340، در روستای داوران از توابع شهرستان رفسنجان به دنیا آمد و تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم برق گرفت. علیرضا پاسدار بود و درسال 1362 ازدواج كرد و خداوند به او یک فرزند دختر هدیه داد. وی با شروع جنگ تحمیلی علیرضا عازم جبهه شد و سرانجام هشتم تير 1364، در شرق دجله بر اثر اصابت گلوله، به شهادت رسید.
در ادامه بخشی هایی از وصیت نامه شهید «عليرضا عابدى داورانى» را مرور می کنیم:
شهادت مى دهم كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام عزيز زمينه ساز انقلاب جهانى يعنى ظهور امام عصر (عج ) مى باشد و نبايد نشست تا جامعه را فساد فرا گيرد تا امام معصوم ظهور نمايد بلكه بايد در راه و هدف حضرت ولى عصر قدم و زمينه اى فراهم كرد تا ظهور ايشان صورت گيرد .
مگرآيه قرآن نمىگويد ((هر كس فرياد مظلومى را بشنود كه كمك مى طلبد و به كمك او نرود مسلمان نيست، پس چرا فرياد مظلومانه فلسطينيان به گوشتان نمى رسد ؟ چرا فرياد مردم آفريقا و افغانستان و عرا ق و لبنان به گوشتان نمى رسد ؟چرا ؟چرا ؟
چرا چشم واقع بينانه خود را باز نمى كنيد و نمى بينيد كه قدس اولين قبله گاه مسلمين در دست قوم يهود صهيونيسم مگر كعبه قبله فعلى مسلمين در دست خودمان است مگر اماكن مقدس اسلام در دست مسلمين است مگر دولت عربستان برخوردش با مسلمين و اماكن مقدس اسلام بهتر است مگر دولت عراق و صدام صهيونيسم در خاك خودمان به ناموس مسلمين تجاوز نكرد.
مگر رفتارش در مورد قبور مطهر ائمه عليهم السلام و مسلمين از صهيونيسم ها بهتر است انشا ء الله به زودى زود به رهبرى پيامبر گونه امام هزيز دولت عراق نيست و نابود خواهد شد . اما بدانيد كه غائله به همينجا ختم نمى شود و نبايد از پاى نشست كه اگر خداى ناكرده يك ذزره كوتاهى كنيم ضربه محكمى بر پيكرمان فرود مى آيد و بلكه اسلام ضربه محكمى مى خورد كه نمى تواند به اين زوديها كمر راست كند .
به عنوان يك فرزند كوچك اسلام به شما مسلمين اعلام ميدارم كه از امام عزيز و رهنمودهاى ايشان پيروى كنيد كه موجب خوشنودى خدا و پيروزى اسلام و مسلمين است و به كسانى كه در سر راه انقلاب اسلامى مى ايستند و سد راه مى كنند هشدار مى دهم كه نابود خواهند شد و به آنها توصيه مى كنم كه تاريخ 6 ساله انقلاب را مرور كنند و ببينند با چه مسائلى روبرو شده است و هميشه پيروز و سر بلند بوده و هست .
پدر عزيز و مادر گرامى و برادران و خواهرانم و همسرم بعد از شهادتم ناراحت نباشيد وبايد خوشحال باشيد كه خداوند در هفتمين بهار آزادى بهترين ارمغان را به خانواده مان عنايت كرده و آن ارمغان شهادت يكى از اعضاى خانواده مان مى باشد . آيا ارمغانى بالاتر از اين سراغ داريد.
پدر جان مى دانم چطور از شما طلب عفو و بخشش نمايم در حاليكه مى دانم با چه رنج و زحمتى مرا به اين سن رسانديد از زحمتهاى طاقت فرساى كاركردنت بگويم يا ازپينه هاى كف دستانت يا از چين وچروك صورتت كه همه گواه بر رنج و مشقت كاركردنت مى باشد و گواه عبادتت .-يعنى كار كردنت عبادت است كه نان و لوازم زندگى مرا فراهم كردى تا به اين سن وسال رسيدم و اميدوارم خوشحال باشيد و همينطور كه خود بارها از مصائب و ايثارهاى ابا عبدالله و يارانش گفته اى و گريه كرده اى بدان كه قيام امروز ما ادامه همان ايثارها و جانبازيها است و حيات اسلام احتياج به خون و قيام داردتااز شر كفار در امان باشد .
مادر عزيزم اميد عفو و حلاليت دارم كه خيلى برايم رنج كشيدى مادر جان شيرت را حلالم كن ، مادر جان جانبازى امروز من نتيجه شير پاكى است كه تو خوراندى نتيجه اين است كه در كودكى مرا با خود به مسجد مى بردى وبر مصائب اهل بيت اطهار گريه مى كردى و شير مخلوط با اشك چشمت را به من مى خوراندى .
خلاصه مادر جان خيلى برايم زحمت كشيدى و حال از شما مى خواهم همچون مادر ابو الفضل العباس صبور و شكيبا باش كه نياز اسلام به اين است و همچون مادر ابولفضل بر حسين گريه كنى كه در ميان قوم ظالمى مظلومانه شهيد گشت .
بر مصائب اهل بيت رسول الله گريه نماييد كه مظلومانه تر از من به شهادت رسيدند و امروز انقلاب ما به رهبرى امام عزيز يعنى خمينى كبير گرچه در جهان مظلوم است اما از قيام و انقلاب امام حسين مظلوم تر نيست كه ملت ايران يكپارچه پشت سر او هستند هر چند تعداد كمى به عنوان گروهكها سد راه هستند اما مهم نيست و بدانيد كه زير چرخ انقلاب از بين خواهند رفت انشاءالله .
اما همسرم نمى دانم به چه زبان وبيانى از تو طلب عفو و بخشش نمايم چون در مدت كوتاه زندگى مشتركمان ذره اى به تو خوبى نكردم و حق همسرى را نتوانستم ادا كنم و در طول اين يك ساله ونيم پا به زندگى من نهادى هميشه در رنج و ناراحتى بودى اميدوارم بخاطر اسلام مرا از صميم قلب عفو نمايى و بدان كه زندگى يك مسلمان مخصوصا شيعه سراسر رنج و مصيبت است چون بر حق است براى برپا بودن حقيقت اسلام و نظام شيعه هميشه بايد در جنگ و مبارزه به سر برد ؟؟؟؟ما به حضرت زهرا زينب (س ) قسم مى دهم كه اجر اين مصائب زندگى را در آخرت به تو عنايت نمايد و تنها خواسته اى كه از تو دارم اين است كه دخترم فاطمه را خوب تربيت نمايى كه بتواند انشاءالله در آينده براى نظام جمهورى اسلامى مفيد باشد .
دختر عزيزم و عزيز تر از جانم نمى دانم در چند سالگى مى توانى وصيتنامه پدر سر تا پا گناه خود را بخوانى اما اينقدر بدان در جايى پا نهادم كه حسين و يارانش اين راه را تا به آخر رفته بودند راهى كه در تاريخ اسلام و تشيع خيلى ها او را با سر بلندى پيمودند اما نمى دانم در باره رفتن خودم چه بگويم چون زاد و توشه اى از اين دنيا به همراه ندارم و هنگامى كه به جوار دوست رسيدم بايد خجل وسر افكنده در مقابل دوست باشم و نظاره گر عيش و نوش همرا هان باشم خدا را به بزرگى و جلالش قسم مى دهم كه اين عبد فقير و مسكين را در ميان شهداء و همراهان سرافكنده و خجل قرار ندهد .
و تو اى دخترم بكوش كه از قافله عقب نمانى اگر نمى توانى صلاح بر دوش بگيرى واز حريم اسلام دفاع نمايى با حجابت مى توانى اين كار را بكنى و انشاءالله اميدوارم كه تا بر دست گيرى و بتوانى با صلاح ؟؟به دفاع از اسلام برخيزى هر موقع كه احساس بى پدرى و يتيمى كردى به ياد آور اطفال امام حسين (ع ) و ياوران ايشان را چون پدر تو هم در زمانى شهادت را در آغوش گرفت و تو كوچك بودى همچون سكينه و رقيه امام حسين راستى اين نكته را فراموش نكن و به مادرت نيكى كن چون هنگامى كه تو 42 روزه بودى من به جبهه آمدم و سرپرستى تو به عهده مادرت بود در بيمارى مادرت غمخوارت بود در حقيقت هم حق مادرى به گردن تو دارد وهم حق پدرى، خلاصه بايد به او احترام بگذارى و برايم طلب عفو و مغفرت كنى كه سر تاپا تقصير و گناهم .
دوست دارم سخنى هم با كشاورزان و كارگران داشته باشم چون خود من از اين طبقه مى باشم و اميدوارم كه سخنانم را با دل و جان بپذيريد چون از دل بر مى خيزد بدانيد كه كار و كوشش شما همچون جنگ رزمندگان در جبهه مى باشد و بكوشيد تا نيازهاى كشور اسلامى خود را خودمان بدست آوريم و دست نياز بسوى ديگران دراز نكنيم بلكه آنها به ما نيازمند باشند و اين جمله اى كه مى گويند از مقايسه مكتب اسلام با ديگر مكاتب مشخص مى شود . چون اسلام و همه ابعاد زندگى انسانها توجه نموده است و اما مكاتب ديگر وجوامع ديگر نيازمند قوانين مى باشند كه در مكتبشان وجود ندارد و دست بسوى اسلام غنى دراز مى كنند و اين صحيح نيست كه با داشتن اين اسلام غنى احتياج به كمك و يارى آنها داشته باشيم.
در زمان راه اندازى كارخانه ذوب مجتمع مس سرچشمه يادم است كه افرادى مى گفتند ما نمى توانيم آنها را راه اندازى كنيم و بايد از كشور هاى خارجى كارشناس بيايد تا را ه اندازى شود استكبار جهانى هم آرزويش اين بود كه در كشور اسلامى كسى نتواند آنرا راه اندازى نمايد يادم نمى رود كه اين صحبتها بوداما وزير محترم معادن و فلزات با الهام ازسخنان امام عزيز كه(كارخانجات راخودتان راه بيندازيد و منتظر خارجيها نباشيد ).
قاطعانه جلوى آنها ايستاد وگفت بايد مهندسين ايرانى اينجا را راهاندازى كنند و اگر مسئله اى پيش آمد خودم جوابگو مى باشم و اشكال ندارد كه من از اسلام سيلى بخورم و اين كارخانه توسط ايرانيها راه ا ندازى شود و بحمدالله راه اندازى شد و هيچ مسئله اى هم بوجود نيامد منظورم از بيان اين مطلب فقط اين بود كه كارگران مسلمان بايد با ياد خدا وبدون كمك ديگران تلاش وكوشش كنند و خدا هم مطمئنا به آنها كمك خواهد کرد.
پایان پیام/