هر قدمی که بر میدارید برای خشنودی و رضای خدا باشد
به گزارش نوید شاهد کرمان: به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن شعبانی، به خلاصه ای از زندگینامه و وصیتنامه این شهید والامقام میپردازیم: حسن شعبانی در يكم فروردین ١٣٤١ در روستای ده یعقوب از توابع شهرستان زرند چشم به جهان گشود. پدرش علی و مادرش بیبی نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت؛ در سال ١٣٦٢ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سرانجام پنجم آبان ١٣٦٢ در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار وی در شهرستان کرمان واقع است.
خلاصهای از وصیت نامه شهید:
شهید «حسن شعبانی» در وصیتنامهاش اینگونه بیان میکند: با درود به امام عصر و نائب برحقش امام اُمت خمینی بزرگ و با سلام به روان پاک شهدای اسلام از زمان آدم تا بحال و با امید پیروزی حق علیه باطل چند کلمهای را به عنوان وصیت مینویسم:
خداوندا، وجودم سراسر پر ازگناه و معصیت است،ای بخشنده مهربان چگونه به درگاه تو رو آورم؛ خودم خجالت میکشم بر در خانه ات بیایم، اما چه کنم خودت گفتی بیا؛ خودت در قرآنت گفتی اگر گناه کردی توبه کن، اگر گناهکار مرا سه مرتبه صدا بزند به او لبیک میگویم. خداوندا من به درگاهت آمده ام گناهانم را ببخش.
خداوندا اگر گناهانم را بخشیدی اگر صلاح میدانی لیاقت شهادت را نصیب من بگردان؛ هرچند میدانم که لیاقت شهادت را ندارم، اما با اینحال تقاضا میکنم از خداوندی که دریای بیکران رحمت است. خدایا دلم نمیخواهد در رختخواب بمیرم و یا جای دیگر با یک بیماری و یا حادثهای مختصر از این دنیا بروم. خداوندا؛ از تو میخواهم در راهت با مشکلترین مرگ یعنی قطعه قطعه شدن بمیرم؛ پسای خدای مهربان دعای این بنده ضعیف و گناهکارت را مستجاب کن و این مرگ سخت را نصیب من بگردان.
سخنی با برادران عزیزم:
ای برادران همیشه در کارهایتان به یاد خدا باشید، هرکاری میکنید برای رضای خدا باشد. هر قدمی که بر میدارید برای خشنودی و رضای خدا باشد. برادران عزیز در کارهایتان نظم را رعایت کنید؛هر چه نظم و انسجامتان بیشتر باشد بر دشمن بیشتر غلبه پیدا میکنید، ولی اگر متفرق و بی نظم باشید، دشمن بر شما غلبه پیدا میکند و آن وقت است که دیگر نمیتوانیم انقلابمان را صادر کنیم. آن وقت است که اسلام در بین مسلمین از بین میرود ، دیگر فلسطین از دست رژیم اشغالگر یعنی اسرائیل نمیتواند نجات پیدا کند. خلاصه برادران عزیزم همیشه در کارهایتان با هم باشید و برخوردهایتان با یکدیگر صادقانه و برادرانه باشد.
چند کلمهای با خانوادهام:
ای پدر و مادر عزیزم شما برای من بسیار زحمت وسختی کشیدید؛ تا مرا بزرگ کردید، اما من هیچ وقت این زحمات شما را جبران نکردم و همیشه باعث اذیت و رنجش شما شده ام؛ از شما میخواهم مرا حلال کنید.
برای من گریه و زاری نکنید و ناراحت نشوید برای اینکه من پیش از آنکه فرزندی برای شما باشم، بندهای هستم برای خدا و خودش هر وقت که خواست بنده اش را میبرد. از برادران و خواهرانم میخواهم در خط امام و ولایت فقیه باشند و راهم را ادامه دهند.
انتهای پیام/