برادران دانش آموز، وصیتم این است که سنگر مدرسه را حفظ کنید
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید مجید حسین زاده نجم آبادی پور نهم دی ۱۳۴۶، در روستای دقوقآباد از توابع شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. پدرشحسین، کشاورز بود و مادرش مروارید نام داشت. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. کشاورز بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم آبان ۱۳۶۲، در مریوان توسط نیروهای عـراقـی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به دست و پا، شهـید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.
بخشی از وصیت نامه شهید مجید حسین زاده نجم آبادی پور
بسمه تعالى
سلام بر حضرت رسول اکرم و سلام بر ائمه اطهار و همچنین سلام بر امام زمان (عج) منجى انسانها و فرمانده جبهه ها، سلام بر امام حسین(ع) ؛ این الگوى نمونه جهاد، شهادت و سلام بر موسى زمان، سلام بر مرد خدا، سلام بر کسى که هم اسم خداست. سلام بر پیر جماران، سلام بر نائب حضرت صاحب الزمان (عج) امام روح الله خمینى، و سلام و درود بر کسانى که در خط او که خط انبیاست قدم بر میدارند، و سلام بر شهداى کربلا، و سلام بر شهداى دفتر حزب جمهورى، بهشتى عزیز و یاران با وفایش، و سلام بر رجایى باهنر؛ با آن بدنهاى سوخته شان، و سلام بر شهداى انقلاب اسلامى، سلام بر شهداى کربلا و هویزه که هنوز جسدهایشان در بیابانها افتاده، سلام بر شهداى کربلاى خوزستان، و سلام بر جانبازان و محرومین و سلام بر خانواده هاى شهداى عزیز، و سلام بر فرزندان بى سرپرست، و سلام به روحانیت مبارز که همیشه پیش قدم بودند و هر مشکلى را به بهاى جان مى خریدند، سلام بر تمامى مستضعفین دنیا، سلام بر تو اى همسنگر عزیزم، و سلام بر شهداى گمنام عملیاتها ؛ مخصوصا عملیات رمضان، و سلام بر تو اى مادر و پدر عزیزم و خواهران و برادرانم
در این برهه از زمان که انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام پیش میرود؛ تا سیر تکاملى خود را طى کند و به جهانى شدن هر چه نزدیکتر مى شود، آمریکا و شوروى و وابستگانشان از این جهانى شدن انقلاب اسلامى ما مى ترسند و میلرزند. اول آمدند گروهک هاى ضدخلقی را تقویت کردند و در کردستان تشنج و آشوب بوجود آوردند و برادران پاسدار و سربازان عزیز ما را به شهادت رساندند و براى نابودى این انقلاب و این اسلام کوششها کردند، اما دیدند ملت قهرمان ایران با آنها به مبارزه بر خاستند و تمامى آنها را از صحنه روزگار محو کردند . در کردستان هر چه کردند تیرشان به سنگ خورد . بعد از آن آمدند و صدام را با هزار حیله انتخاب کردند که به کشور ما هجوم آورد، اما حالا پشیمان هستند و دم از صلح میزند ، الان دیگر فایده ندارد. صدام باید طبق قانون اسلام مجازات شود، تا کشورهای دیگر به فکر حمله به میهن اسلامی مان نباشند. در این زمان که دشمنان اسلام و انقلاب به میهن اسلامی ما تجاوز کردند ؛ مغولها ، شهرهای ما را ویران کردند و آتش زدند و زنان و خواهران و پیرمردان ما را قتل عام کردند . اگر من لیاقت ندارم خودم را یک فرد مسلمان بدانم، اما بعنوان یک مسلمان و یک سرباز به جبههها شتافتم تا با آنها مبارزه کنم. من به دلخواه خودم به جبهه حق علیه باطل حرکت کردم و ما تا قبر حضرت حسین بن علی و یا کربلایش را از دست بعثیان خارج نکنیم دست از سر آنها بر نمیداریم.
سخنان شهید خطاب به جوانان:
ای برادرانم ! نگذارید اسلحه من بر روی زمین بماند ، آن را بردارید و با قدرت هر چه تمام تر به میدان نبرد بروید و دشمنان خدا و خلق خدا را نابود کنید که پیروزی نهایی از آن ماست. ای جوانان عزیز ! نکند در بستر خواب ذلت بمیرید که امام حسین (علیه السلام) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان برومند ! مبادا در غفلت بمیرید که حضرت علی (علیه السلام ) در محراب عبادت شهید شد و مبادا که در حال بی تفاوتی بمیرید که حضرت علی اکبر (ع) در راه اسلام و با هدف شهید شد.
سخنان شهید خطاب به پدران و مادران :
ای پدران و مادران عزیز! ان شاالله که مانع رفتن فرزندانتان به جبهه نمی شوید چون میدانید که ، اگر از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید ؛ فردای قیامت نزد پیامبراکرم (ص) و حضرت حسین بن علی(ع) باید جوابگو باشید .ای مادران! اگر شما جلوی فرزندانتان را بگیرید فردای قیامت میبایست جوابگوی حضرت زینب کبری و فاطمه زهرا (س) را بدهید. حضرت زینب کبری (س) تحمل ۷۲ تن شهید بدون سر و بدون دست را نمود ، پس همانند او صبور باشید و همه جوانهایتان را به جبهههای نبرد بفرستید و حتی اگر جسدهای پاک و مطهرشان بدستتان نرسید، ناراحت نشوید. در این مواقع حساس اسلام مطرح است.
ای مردم ! آستینها را بالا بزنید و هر چه زودتر مسئله جنگ را حل کنید و متجاوز را به کیفر خود برسانید یعنی صدام آمریکایی. ای مردم ! همین ماها نبودیم که میگفتیم ای کاش در روز عاشورا بودیم و در کنار حضرت حسین بن علی (ع) و یارانشان میجنگیدیم. الان زمان حسین است و صدام هم یزید است و امام اُمت هم حسین زمانه است پس مسئله کربلا یک بار دیگر تکرار شد. لشکریان حق دوباره آزمایش شدند . سعی کنید دوباره خوب آزمایش شوید . میدان آزمایش برای همه ما جبهه نبرد است. بشتابید و به خوبی از میدان آزمایش بیرون آییم و به کوری چشم دشمنان ، با روحانیت مبارز و اصیل متحد گردید و متفرق نگردید که اگر خدایی نکرده متفرق گردید آن روز، روز بدبختی شما هست و روز جشن ابرقدرتهای جنایتکار است و به قول معروف اگر شل بزنید سفت میخورید پس مواظب باشید.
سخنان شهید خطاب به مسئولین :
ای مردم !ای شخصیتی هـای مملکتی! اگر یک لحظه خدای ناکرده با جنایتکاران سـازش کردیـد؛ که نمیکنید، خـون چند هزار شهید بخصوص بهشتی عزیز با یـارانش و خون پاک رجـایی و باهـنر و زحـمـت چنـد هـزار جـا نبـا ز را پـایـمـا ل کـردیـد. ای مردم ! اگر خطایی از من سر زده آن را به حساب مکتبم نگذارید. ای مردم! این دنیا یک سرگرمی و یک زندان است و من از این زندان فرار کردم. ای خدا تو آگاهی ! که تلاش و پیکار و جهاد ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بی ارج دنیا را به چنگ آوریم؛ بلکه به آن جهت است که نشانهها و پرچمهای دین تو را برافرازیم و مستضعفین دنیا را از چنگال ستمکاران آزاد کنیم.
ای مردم ! یکدل و یکصدا باشید و اسلام عزیز را یاری کنید. ای مردم مسلمان ! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه خدا قدم بردارید. تمامی ملت دنیا و تمام مردم بدانند که : من با روحی آزاد و با چشمانی باز و با گوشی شنوا و با اراده محکم و قوی خودم، برای رضای خدا و پیروزی اسلام و سربلندی امام خمینی که همان سربلندی اسلام است به جبهه حق علیه باطل شتافتم .
سخنان شهید خطاب به مادر :
ای مادر مهربانم! ای کسیکه شب های تاریک مرا در دامن میگذاشتی و نوازش میکردی و با هزار زحمت بزرگ کردی و بعد به مکتب خانه فرستادی ، برای من گریه نکن و اشک نریز که هر قطره اشکی که برای من بریزی تیری است که بر جگر من اصابت میکند. مادرم همچون کوه باش و استقامت کن و استوار باش و لحظهای از نام و یاد خدا غافل مباش و در راه دین و اسلام سختیها را بر خود تحمیل کن و در راه گسترش دین بکوش که هر چه بکوشی کم است. مادر ! میدانم که وقتی خبر کشته شدنم به شما میرسد ناراحت میشوید ، اما باید افتخار کنید که امانتی که خدا به شما داده بود؛ به خودش برگرداندید . ای عزیزم ! تو نزدیکترین و مهربانترین انسان در طول زندگی برای من بودی و انسانی مهربانتر از تو سراغ ندارم. تو برای من زیاد زحمت کشیدی . ای مادر عزیزم ! اگر حق فرزندی تو را ادا نکرده ام ؛ از شما میخواهم که با روح بزرگواری که دارید مرا ببخشید. ای مادر! از هیچکس تسلیت نپذیر فقط تبریک بگو ، که روح مرا شاد میکند و خدا را شکر کن و نماز شکر بخوان . مادر مهربانم ! اشک را بر چشم تو نباید هیچ کس ببیند، زیرا هر قطره اشک تو دشمن اسلام را شاد میکند؛ پس گریستن در این مورد امری است ناشایست. مادرم ! از تو میخواهم که زینب وار زندگی کنی.
سخنان شهید خطاب به پدر:
پدر عزیز و زحمتکشم ! سلام مرا به حسینیه جماران ؛ یعنی پیش حسین زمان، موسی دوران ، خمینی کبیر برسان و به ایشان بگو که در حد توانم دین خدا را یاری کرده ام. از امام امت بخواه که از جد بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) و مادرش سرور زنان عالم حضرت فاطمه (س) بخواهد که مرا هم سفارش کند. پدرجان! مبادا در شهادتم غمگین به نظر برسی که ان شاالله به لطف خدا اینطور نیست. پدر عزیزم ! من چطور با این دستهای پینه بسته و فرسوده ات جبران زحماتی که برای من کشیدی را انجام دهم . این زحمتهایی که برای من کشیدی ؛ نمیتوان با هیچ چیز مقایسه کرد . ان شاالله در روز قیامت اجرت را از حضرت سیدالشهدا (ع) میگیرید. آری پدرجان اینجا سرزمین جهاد و مبارزه است و در راه خدا ، پیشرفت و تکامل بسوی ترقی و تعالی است. آری پدر جان اینجاست که هر خمپاره و توپ و هر گلوله ای که بر ما ببارد مقداری از گناهان گذشته ما میریزد . ای پدر عزیزم ! ممکن است داغ فرزند برایت سخت باشد اما ؛ مگر خون ما رنگین تر از خون حضرت حسین بن علی(ع) و پسرش علی اکبر و علی اصغر و حضرت قاسم است. آیا آنهایی که بهترین فرزندان خود را فدا کردند، پدر نبودند ؟ پس از تو میخواهم همچون مادرم که وصیت کرده ام مثل کوه استوار باشی و صبر را پیشه کنی . امیدوارم با صبرتان بتوانید دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی ایران را به رهبری پیامبرگونه امام خمینی سرکوب کنید. پدرجان! ما باید برای این رهبر عزیز و رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی و کسانی که برای اسلام خدمت میکنند جانمان را فدا کنیم . پدرجان! هر گونه افسردگی و ناراحتی قطعا باعث عذاب روح من میشود . خوشحال و امیدوار باشید که ان شاالله پیروزی برای ماست. پدرجان! هر چه ثمره خوبی برای شما نبودم، اما به بزرگواریتان امیدوارم مرا ببخشی. پدرجان مرا حلال کنید.
سخنان شهید خطاب به خواهران :
ای خواهران عزیز! میدانم که شما لحظه شماری میکنید برای آمدنم به خانه و من هم دلتنگ شما هستم اما لحظه شماری میکنم برای حمله و نابودی دشمنان اسلام . خواهرانم ! همچون کوه مقاوم و استوار و پابرجا باشید و هیچ گریه و زاری برای من نکنید خواهرانم از شما میخواهم زینب وار زندگی کنید. خواهرانم! شما خودتان میدانید که کشور ما در چه وضعیتی قرار دارد . از یک سو مورد حمله ضدانقلابیون در داخل و از سوی دیگر در بیرون مورد هجوم صدامیان کفار. من در این مرحله وظیفه خود میدانم که به جبههها بروم و بر علیه صدامیان بجنگم . یا پیروز میشویم و یا شهید. خواهرانم! موقع تشییع جنازه ام قامتتان را بلند بگیرید و ندای «الله اکبر» و «خمینی رهبر»سر دهید. خواهرانم! از شما میخواهم که حجاب خود را به طور احسن حفظ کنید که واجبتر است از خونی که من در راه خدا ریخته ام.
سخنان شهید خطاب به برادران :
و اما برادرانم از شما میخواهم که همیشه دنباله رو رهبر و روحانیت باشید و همیشه پشت جبهه را داشته باشید. از شما میخواهم همچون کوه استوار باشید و هیچگونه ضعف در خود راه ندهید و در مرگ من گریه و زاری نکنید که من راضی ندارم. حتی لباس مشکی هم برای من نپوشید .
سخنان شهید خطاب به اقوام و خویشان :
اقوام و خویشان عزیزم ! مرا به بزرگواریتان ببخشید و همیشه برایم دعا کنید که به دعای شما نیازمند هستم و اگر پولی از من طلبکار هستید و من یادم نیست و یا ننوشته ام ؛ بروید و از پدرم بگیرید و اگر نخواستید؛ مرا حلال کنید. اگر جملات را بد نوشتم برای بی سوادی ماست که نرفتیم درس بخوانیم. برادران دانش آموز وصیتم به شما این است که سنگر مدرسه را داشته باشید. دیگر عرضی نیست.
دعای همیشگی خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
انتهای پیام/