خاطرات/ شهادت با زیر پیراهن آبی

مادر شهید «علی اکبر قربان شیرودی» می‌گوید: «آن روز علی اکبر سه تا زیر پیراهن آبی را هم در سبد خریدش گذاشت و به خانه آمد. یکی از آنها را برای خود برداشت و دوتا دیگه را هم به احمد و «حمیدرضا سهیلیان» هدیه داد و داستان خرید آنها را هم برای دوستانش تعریف کرد.»

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «علی اکبر قربان شیرودی» در روستای بالاشیرود تنکابن در سال ۱۳۳۴ به دنیا آمد. بعد از سپری کردن دوران تحصیلات در سال ۱۳۵۳ با مدرک چهارم متوسطه به استخدام هوانیروز ارتش درآمد.

پس از گذراندن آموزش‌های نظامی، زبان انگلیسی وپرواز با درجه ستوانیار سومی مشغول انجام وظیفه شد.

اولین پایگاه جوان روستازاده شمالی پایگاه یکم رزمی هوانیروز کرمانشاه با تخصص خلبان پرنده شکاری کبرا بود با شروع جنگ تحمیلی وقتی که دستور تخلیه پادگان سرپل صادر شده بود شیرودی به همراه «حمیدرضا سهیلیان» و «احمد پیشگاه هادیان» و دیگر همرزمان مردانه ایستادند و پادگان را از سقوط حتمی نجات دادند.

آخرین مأموریت خلبان سلحشور هوانیروز در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۰ رقم خورد. بالگرد شیرودی در منطقه غرب (سرپل ذهاب) در حین نبرد با نیرو‌های دشمن هدف گلوله مستقیم توپ قرار گرفت و سقوط کرد.

خلبان شیرودی در آن پرواز به شهادت رسید و هم‌پروازش نجات یافت.

خاطرات/ شهادت با زیر پیراهن آبی

چند خاطره از مادر شهید « علی اکبر قربان شیرودی »:

«علی اکبر شیرودی» یک روز تعطیل از پایگاه هوانیروز کرمانشاه به جمعه بازار شهر رفت وسایلی را که می‌خواست خرید در هنگام بازگشت به بساط یک پیرمرد خنزر پنزری رسید. پیرمرد در حال جمع آوری بساط محقرش بود. لباس‌های باقی مانده بساطش را در کارتونی بسته بندی می‌کرد.

 علی اکبر که آدم شوخ و بانشاطی بود ویرش گرفت خریدی از پیرمرد بکند. پیرمرد دوباره لباس‌هایش را روی زمین پهن کرد. در میان لباس‌ها چشم شیرودی به یک زیر پیراهن آبی افتاد. آن را برداشت و پولش را پرداخت کرد.

خاطرات/ شهادت با زیر پیراهن آبی

ناگهان پیرمرد گفت: «آقا من دو تا دیگه از این زیر پیراهنی‌های آبی دارم نمی‌خواهی؟» علی اکبر هم گفت: «اگر ارزان حساب کنی می‌خواهم.»

 آن روز علی اکبر سه تا زیر پیراهن آبی را هم در سبد خریدش گذاشت و به خانه آمد.

یکی از آنها را برای خود برداشت و دوتا دیگه را هم به احمد و «حمیدرضا سهیلیان» هدیه داد و داستان خرید آنها را هم برای دوستانش تعریف کرد.

احمد به شوخی گفت: «مال ارزان قیمت را بستی به ریش ما!»

ولی هیچ کدام از آن سه نفر نمی‌دانستند که آن سه زیر پیراهن آبی شهادت هر سه را تجربه می‌کنند. حمیدرضا در منطقه کوره موش با زیر پیراهن آبی به شهادت رسید. احمد در تنگه‌ی بینا میمک ایلام و علی اکبر در ارتفاعات بازی دراز.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده