ماشا الله در اول آبان 1343 در نوش آباد در خانواده اي ساده و بي آلايش، كشاورز و سرشار از نور ايمان ديده به جهان گشود او فرزند چهارم خانواده بود،در عمليات پيروزمندانه بيت المقدس شركت كرد و در روز جمعه 1361/2/20 بر اثر اصابت گلوله دژخيمان بعثي به ديدار معشوقش شتافت و به خيل عاشقان پيوست.
افسر شهید ارتش ولی اله وفائی فرزند محمدعلی در تاریخ 17/فروردین/1333 در امامزاده شاهرضا شهرستان شهرضا در خانوادهای مذهبی و متدین به دنیا آمد.در منطقه عملیاتی شور و شیرین در تاریخ 28/خرداد/1364 بر اثر برخورد با مین و سوختگی سر و گردن و دست ها و پشت در اثر انفجار مین به شهادت رسید.
دلتان را به تقوای او زنده دارید، مانند من که هرگز هوای نفس بر من چیره نشد و حرص و طمع نتوانست مرا به طرف خود بکشد. شما را به خواندن نماز توصیه می کنم زیرا نماز گناه را می زداید همان گونه که در پاییز برگ درخت به آسانی از درخت می ریزد و جدا می شود.
پدر مخالف بود. فکر میکرد مظفر بهتر است سنگر مدرسه را حفظ کند. عاقبت راضی شد که مظفر تابستانها به جبهه برود. اما باز هم کافی نبود. عاقبت رضایتنامهای نوشت و پدر را مجبور کرد که امضایش کند.
شهید در عملیات فتحالمبین شنهای روان فکه و فتحالمبین را با قدمهایش قداست بخشید و در حماسه مردان بزرگ اروند حماسه جاودان عبور از اروند و آزادسازی فاو را در تارک تاریخ جاودانه نمود.
شهید نصراله رزلانسری اول آذر سال ۱۳۳۸ در روستاي بيلوار از روستاهاي كرمانشاه به دنيا آمد. تا دوم دبيرستان در همانجا ادامه تحصیل داد. سال ۱۳۵۷وارد خدمت نظام شد و در هنگ نوجوانان به فعاليت پرداخت. او در ۶ شهریور ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی کوشک اهواز به شهادت رسید.
مرتضی شاهملکی اواخر بهار به دنیا آمد تا اینکه شب عملیات میمک 27 مهر 1363 مزدوران بعثی سلحشوران ایرانی را محاصره میکنند، عدهای از محاصره خارج شده و برمیگردند و عدهای دلیرانه مبارزه میکنند نام مرتضی در بین آنهایی که برگشتند نبود.مرتضی هم مانده بود. تا آخرین نفس جنگیده و شهید شده بود.
شهید علی محمد بهرامی روز نهم خرداد ماه هزارو سیصدو سی و چهار در روستای گوراب از توابع فریدونشهر پا به عرصه هستی نهاد .شهید بهرامی در تاریخ دهم اردیبهشت ماه شصت و یک به آرزوی دیرینه خود که مرگ باعزت و افتخار بود دست یافته و به فیض عظیم شهادت نائل می آید .
او آخرين بار در عمليات بزرگ بيت المقدس لباس رزم پوشيد و سلاح را بر دوش گرفت و كوله بار سرنوشت خويش را و عمر خويش را به دوش كشيد و عازم نبرد شد .و در تاريخ 61/3/2 به شهادت رسيد .
چشم دل باز کن که جان بینی /آن چه نادیدنیست آن بینی
در بهار 1340 جلال در شهردامنه فریدن ، پرنیان زندگی را بر قامت کوچک خود پوشاند و ستاره ی زیبای چهره اش زیور آسمان آن دیار شد.در گرماگرم آزادی خرمشهر در تاریخ 2/3/1361 روح بلندش از دنیای فانی آزاد و به شهر خرم عشق پروردگار سفر کرد و جاودانه شد
آن هنگام که پاییز با اسب یال افشان زرد خود در باغ و بستان می چمید شکوفه سیمای لطفعلی بر شاخسار بوستان چیگان فریدن شکوفا شد، و سال 1324 سرآغاز دفتر زندگانی او شد، نبود امکانات در روستا و سختی زندگی او را از تحصیل محروم کرد و آموزش الفبا را با کتاب روح نواز قرآن در مکتب آغاز کرد...ر عملیات بیت المقدس شهر وجودش آزاد شد و به ساحل خرم آرامش رسید و چهار روز قبل از آزادی خرمشهر روح بلندش را خداوند آزاد ساخت و به بلندای آسمان عشق پرواز کرد.