همسر شهید تعریف میکند: برایش پیغام فرستادم که عروسی برادرم است و تو باید حضور داشته باشی، او گفت «اگر ما یکی یکی جنگ را رها کنیم پس چه کسی در جبهه میماند و ...»
همسر شهید «سید عبدالوهاب راهبر» میگوید: «همه جای بدنش ترکش خورده بود و پای راستش قطع شده بود. برایم سخت است اما خداوند صبر و تحمل را به جانباز و خانواده جانباز میدهد. زحمت کشیدن برای جانباز، یک افتخار است...»
همسر شهید «رضا فرخی» میگوید: «خوبیهای شهید آنقدر زیاد است که هر چه از آن بگویم انگار کم گفتهام. هر وقت از چیزی ناراحت میشوم، شهید به خوابم میآید و دلداریم میدهد...»
دوست و همرزم شهید تعریف میکند: «هر ساعتی از شبانه روز بیدار میشدم خلیل مشغول کار و چک کردن نیروهایش بود. به دلیل حضور نیروهای داعش در منطقه، کار چک و خنثی کردن تلههای جادهای دشمن باید به صورت مرتب انجام میشد...»
کارگاه آموزش مهارت سخنوری و روایتگری ویژه پیامآوران ایثار هرمزگان با حضور عطا ناوکی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان و اساتید مجرب از تهران در سالن مرکز تداوم و تربیت آموزش عقیدتی سیاسی شهدای هرمزگان برگزار شد.
شهید «عباس مرادی» به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم آذرماه 1361، در مهران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش توپ به سر، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاک سپردند. پوستر گرافیکی این شهید معزز را در ادامه مشاهده کنید.
مادر شهید تعریف میکند: «شهید به آشنایان و فامیل که به دیدنش میآمدند میگفت«اگر هم شما نمیتوانید به جبهه بیایید و در جنگ با دشمن شرکت کنید، سنگر شما مسجد است، مسجدها را خالی نگذارید.»»
همسر شهید «حسین صادقی بهمنی» میگوید: شهید دوبار به جبهه رفت، اولین بار 45 روز رفت، دومین بار که میخواست به جبهه برود گفت: «باید بروم تا این جنگ به پایان برسد». همیشه به ما میگفت: «امیدتون به خدا باشد»، تا الان هم امیدم به خداست.
شب سوم مراسم شهادت حضرت زهرا(س) در روز دوشنبه 6 آذر ماه 1402 همراه با سخنرانی حجتالاسلام محمدعلی عطاریه و با نوای کربلایی مصطفی قیم و کربلایی محمدرضا ماسپیفرد و با حضور خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و آحاد مردم در گلزار ملکوتی شهدای بندرعباس برگزار شد.