وارد آب شديم. اروند طوفاني شد و همهي پيش بيني ها را به هم زد. بدون آنکه اختياري داشته باشيم، آب ما را به ساحل دشمن برد. با عنايت حضرت زهرا (س) کنار تک درخت از آب بيرون آمديم.
در وصیت نامه شهید «محمد نگارستاني» آمده است: سستی و تنبلی ضربه ای بس سهمگین به انقلاب وارد آورده چرا که با کم کاری و سهل انگاری جامعه به جای اینکه به سوی ترقی و پیشرفت سوق یابد، به عقب گشت وادار می کند.
شهید «علی بهزادی» در سال 1334 در روستای فرخ بهزاد از توابع شهرستان شهربابک به دنیا آمد. وی پس از قریب به شش سال حضور مستمر در جبهه، در جادۀ اهواز ـ کرمان بر اثر تصادف به شهادت رسید.
بخش هایی از اجرای گروه سرود و تواشیح شهید «محمود پایدار» کانون فرهنگی هنری ولایت مسجد الرسول شهر جیرفت، در یادواره شهدای دانش آموز عشایر را مشاهده کنید.
گروه سرود و تواشیح شهید «محمود پایدار» کانون فرهنگی هنری ولایت مسجد الرسول شهر جیرفت با اجراهای موفق در حرم مطهر رضوی دارای رتبه های شهرستانی، استانی و کشوری می باشد.
بسیجی شهید «منصور حاجتمند» در وصیت نامه خود نگاشته است: به حرفهای ضد انقلابیون گوش نکنید و از دوستانم و همکارانم می خواهم که طوری باشند که مردم از انقلاب و روحانیت بدبین نشوند و همیشه هر کجا که این ضد انقلابیون حرف بیخودی می زنند آنها را محکم رد کنید که در شما مردم عزیز شهیدپرور رخنه کنند.
در وصیت نامه شهید «علياكبر محمدحسيني» آمده است: از روزی که حکومت اسلامی در ایران برقرار شد تمام دنیا با ما ملت ایران به مخالفت برخاست ولی همیشه دست خدا، حافظ دین خود بوده و خواهد بود.
شهید «علی اکبر محمد حسینی» در چهارمین روز عملیات طریق القدس از ناحیه پا مجروح شد، اما درحالی که می توانست جان خودش را نجات دهد برای حفظ روحیه نیروهای تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله به شهادت رسید .
در وصیت نامه شهید «عباس اثنی عشری» آمده است: درود و سلام بر بندگان شایسته خداوند و درود و سلام بر شهیدان اسوه های تقوا و راستین معرفت، سلام بر امام عاشقان آموزگار بزرگ معارف که برای ما درس فداکاری را به ارمغان آوردند.
مسابقات قرائت قران خانواده های شاهد وایثارگران باحضورکارشناس محترم قرانی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان در مدرسه فرهنگ کهنوج برگزار شد.
محمد حسین گفت: «مادر! این ماشین متعلق به بیت المال هست و نباید استفاده ی شخصی بشه. اگر حالتون خوب نیست، صبر کنید، میرم ماشین دوستم رو میگیرم و میبرمتون دکتر.»
وقتي شهید «علی ژاله» از جبهه ميآمد، اولين كارش بوسيدن دست پدر و مادر بود، و به دنبال آن انجام هر كاري كه آن ها مي خواستند و مثل هميشه خيررساني به اهالي روستا.