«یک قطعه زمین دو نبش در بهترین مکان خیابان شهید بابایی به ایشان داده شد، آن هم به دلیل جانباز ۷۰ درصد بودن ایشان و خدمات ارزندهای که در بنیاد و صندوق داشتند؛ اما ایشان دریافت زمین را حق خود ندانست و آن را به صندوق قرضالحسنه اهدا کرد تا از مزایای آن همه جانبازان برخوردار شوند ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰
«ناصر پروانی» در گفتوگو با خبرنگار «نوید شاهد»
نویسنده کتاب «گمنام در قلهها» که در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از آن رونمایی شد، اظهار کرد: شهید «احمدرضا احدی» باید الگوی دانشجویان باشد.
کد خبر: ۵۵۶۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱
اثری تازه و خواندنی از نشر سرو
کتاب «شعله در پیله» نوشته «محبوبه زارع» توسط نشر سرو منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۵۶۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰
فراخوان تالیف و تدوین کتاب در حوزه ایثار و شهادت تا 30 مرداد با محوریت شهدا، جانبازان و آزادگان استان قزوین منتشر شد.
کد خبر: ۵۵۶۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰
ششمین بار به کوشش انتشارات «نیستان» راهی بازار نشر شد
کتاب «ظهور؛ روایت زندگی و شهادت یونس زنگی آبادی» نوشته «علی موذنی» توسط انتشارات «نیستان» به «چاپ ششم» رسید.
کد خبر: ۵۵۶۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰
کتاب «بانو و باروت» نوشته خانم «سیده علویه طاهره موسوی» روایت ایثارگری زنان لرستان در سالهای پرالتهاب دفاع مقدس و جنگ شهری است.
کد خبر: ۵۵۶۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
«منافقین دائماً به بهانههایی مشکل ایجاد میکردند مثلاً در بند زنان که یکی از خواهرها مسئول زندانشان بود. طوری این بنده خدا را اذیت میکردند که حالت جنون به ایشان دست داده بود ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزهعلی قربانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
برگی از خاطرات؛
«حمایت شهید چگینی از شخصیت شهید بهشتی شدت بیشتری داشت خصوصاً اینکه معاندین و منافقین علیه این شهید بزرگوار جوی را به راه انداخته بودند که افکار عمومی و اذهان مردم علیه او بدبین باشد ...» ادامه این خاطره از شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
برگی از خاطرات شهید ترور «رجایی»؛
«روزی معلمی به دفتر آقای رجایی مراجعه کرده و میگفت من قبلاً نامهای به شما نوشتهام و درخواست انتقال کردهام. حتماً باید این کار را انجام دهید ...» ادامه این خاطره از شهید ترور «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد
کتاب «عبای سوخته» شامل بیش از 70 برش از زندگی و احوالات شهید آیتالله «محمدحسینی بهشتی» روانه بازار شد.
کد خبر: ۵۵۶۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
فراخوان کتاب ایثار و شهادت با عنوان « کتاب سرخ» تمدید شد.
کد خبر: ۵۵۶۶۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
کتاب «چهارراه قلم» زندگینامه شهید «علیرضا شجاعی» به همت حوزه هنری استان البرز در کرج رونمایی میشود.
کد خبر: ۵۵۶۵۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵
به کوشش «شرکت چاپ و نشر بینالملل» منتشر شد
کتاب «فهم زمانه» نوشته «یعقوب توکلی» درباره زندگی شهید «عبدالحمید دیالمه» توسط «شرکت چاپ و نشر بینالملل» منتشر شد.
کد خبر: ۵۵۶۵۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵
کتاب «ذبیح روز هفتم» خاطراتی از سردار شهید «ذبیح الله عاصی زاده» سرباز سپاه اسلام است که به قلم مصطفی زمانی فر به نگارش در آمده است. نوید شاهد یزد تیزر معرفی این کتاب را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۵۶۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
همزمان با سالگرد جنایت تروریستی هفتم تیرماه 1360 منتشر شد
همزمان با فرارسیدن هفتم تیرماه سالگرد شهادت آیتالله «سید محمد بهشتی» و 72 یار وفادار انقلاب اسلامی، 2 عنوان کتاب از «نشر شاهد» و 3 عنوان اثر تازه درباره ایشان را تورق کردهایم.
کد خبر: ۵۵۶۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
در کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
جلسه نقد و بررسی کتاب «موتورسوار چمران» در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار میشود.
کد خبر: ۵۵۶۵۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
گیتی احدی خواهر شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: مامان موقع اعزام کلی سفارش کرده بود؛ هوای غرب سرده ها. همیشه این ژاکتها تنتون باشه تا یه وقت خدای نکرده سرما نخورین. وقتی پیش هم نشستند، متوجّه شدم ژاکت حمید تنش نیست. پرسیدم: «حمید! پس ژاکت تو کو؟ چرا نپوشیدی؟» مامان هم تازه متوجّه شد.
کد خبر: ۵۵۶۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
حسین محمدی دوست شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: در جمعی بودیم حمید صدایش را صاف کرد و زیرلب گفت: «بامبول داریم.» چشمکی زد و رفت. منظورش را گرفتم. بامبول یکی از اصطلاحات رمزی گروهمان بود؛ یعنی اینکه هوا ابری است و غریبهای توی جمع داریم که نمیشود دربارهی قرارهای دوستانه حرف زد.
کد خبر: ۵۵۶۴۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
منیژه قریشی مادر شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: حمید با دوستانش مهمان ما بودند. پاییز بود و هوا کمی سوز داشت. دوتا لحاف و تشک برای خودمان برداشتم و بقیّه را دادم به آنها. به تعدادشان نبود و نگران بودم سرما بخورند. صدای خندهها و شوخیهایشان تا چند ساعت میآمد. حاجآقا هم دلش میخواست در جمع آنها باشد. میگفت: «خوش به حالشون که اینقدر دلخوشند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: سوار هواپیمای سی130 شدیم. اوّلین بار بود که این هواپیما را از نزدیک میدیدم و قرار بود با آن به اهواز برویم. داخل هواپیما یک ردیف صندلی برزنتی بود و بقیّه ی قسمتها خالی بود. چشمم را در اطراف چرخاندم. روی یکی از صندلی های گوشه ی سمت راست هواپیما نشستم. فرخی کنارم نشست...
کد خبر: ۵۵۶۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸