خاطرات شهید یزدان انگارنویس

خاطرات شهید یزدان انگارنویس

از مال دنیا هیچی نمی‌خوام/خاطراتی خواندنی از شهید "انگارنویس"

نوید شاهد - مادر شهید "یزدان انگارنویس" می‌گوید: «کنارم نشست و گفت: مادر! می‌خوام برم جبهه. نگاهش کردم و گفتم: بری جبهه؟ ولی من این جا تنهام. گفت: چرا تنها؟ داداش و زن داداش هستن. گفتم: پسرم! این زمین و باغ مال توئه. همین‌جا مشغول کار شو! گفت: از مال دنیا هیچی نمی‌خوام.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه