نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهدای غریب
شهدای غریب آزاده
تو پر کشیده بودی و جسمت چون دشتی از شقایق بر خاک مانده بود و نسیم بی قرار بذر عطر مقدس یادت را تا دورها می فشاند و ما آکنده از بهار، لبریز انتظار بر سجاده ی خیس با تو پیمان بستیم...
کد خبر: ۴۰۸۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۵

تازه مجروحمان را در آمبولانس گذاشته بودیم تا به عقب ببریم که یک موشک ما را هدف گرفت. چشم محمد رفیق امدادگرمان، ترکش خورد و این، آغاز سفری دیگر شد.
کد خبر: ۴۰۶۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴

ترکش های بی رحم بینایی را از محمد گرفته بود. این گونه زندگی در اسارت برایش سخت بود. مخصوصاً وقتی دسته جمعی کتک می زدند، یک باره دستش از دست دوستان رها می شد. او می ماند و صدها ضربۀ کابلِ نادیده، که از هر سو می آمد.
کد خبر: ۴۰۶۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶

جشن تموز بود؛ جشن پیروزی دار و دستۀ صدام، در کودتای بعثی ها. ما را جمع کردند وسط اردوگاه. رضا را تهدید کردند. به او گفتند: «باید آواز بخوانی! »
کد خبر: ۴۰۶۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲

حمدالله دکامی ۶ ماهه بود که مادرش فوت کرد. بعد از فوت مادر به ناچار از سنقر به قصرشیرین مهاجرت کردند. پس از اتمام درسش در نهضت امام (ره) پیوست و به طور مؤثرتر در تشکیل کمیتۀ انقلاب، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران قصرشیرین فعالیت کرد.
کد خبر: ۴۰۶۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۸

روزی یكی از بعثی ها قصد اذیت و آزار یك نوجوان بسیجی را داشت. حسین پیراینده با شجاعت و ایثار تمام او را از چنگال آ نها نجات داد و به همین علت به شدت شكنجه شد. در حین شكنجه، بعثی ها خواستند او را وادار به اهانت علیه امام خمینی کنند.
کد خبر: ۴۰۶۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱

یعنی که از اجازۀ بابا خبر نبود هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
کد خبر: ۴۰۶۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

در آذر 62 ، کمین خوردم و به دست نیروهای ضد انقلاب افتادم. لحظه های سخت و پرمخاطرۀ آ نروزها را فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۴۰۶۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۵

«غريبانه» حاوي خاطرات، اسناد و تصاوير شهداي غريب آزاده اي است كه پس از رزم جانانه و با پيكر مجروج، رنج اسارت در بند دشمن بعثي را به جان خريدند و با آفرينش حماسه هاي بي بديل ايثار و رشادت مظلومانه به فيض شهادت رسيدند.
کد خبر: ۳۸۵۱۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۸